همچین آدمایی هستن واقعا؟ یه کلیپ دیدم مثلا یکی با ارث باباش پولدار شده ولی میگه خودم زحمت کشیدم.کلیپش برای خنده بود.باور نمیکنم توی واقعیت اینجوری باشه.😄
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ولی لعنتی ب این زندگی ک خودم دارم سگ دو میزنم صبح تاشب پدرم دراومده و هشتم گرو نهم هست
وقتی جنازه ازخودت نباشه حلوا به دهنت شیرین میاد.از درددیگران گفتن راحته. جلیقه نجات رو تن ماهی کنی میشه جلیقه مرگ توی زندگی برای همه نسخه یکسان نپیچ.همه مث هم نیستن توی بچگی استخونام درد گرفت گفتن داری قد میکشی فهمیدم بهای رشد تحمل درده
نمیدانم چرا تحمل جمعیت را ندارم...تحمل زندگی فامیلی را ندارم...من آنقدر به تنهایی خود عادت کرده ام که در هر حالت دیگری خودم را بلافاصله تحت فشار و مظلوم حس میکنم..تا دور هستم دلم میخواهد نزدیک باشم و نزدیک که میشوم میبینم که اصلا استعدادش را ندارم...!
حالا اون یه بابای پولدار داشته واسش ارث گذاشته یکی که باباش هیچی نداره چی
.تنهایی یعنی این سکانس...💔توی قسمتی از فیلم "رستگاری در شائوشنگ"، پیرمردی به اسم بروکس بعد از ۵۰ سال از زندان آزاد شد، برگشت به شهرش ولی هیچی دیگه مثل قبل نبود. این آزادی براش تلختر از زندان بود.چند روز بعد مثل همیشه از خواب بیدار شد، دوش گرفت، بهترین لباسش رو پوشید، عطر مورد علاقهاش رو زد. رو یه چهارپایه رفت و با یه چاقو روی دیوار خونهاش نوشت : بروکس اینجا بود...و خودش رو از سقف همون خونه، برای همیشه رها کرد.بروکس اون جمله رو نوشت چون کسی دیگه نبود بفهمه که "من اینجا بودم..."مثل خیلی از ماها که وسط شلوغترین روزا ته دلمون خالیه و منتظریم یک نفر بیاد، مارو بفهمه، پیشمون بمونه.ما هم اینجاییم.همین حالا.