کنکورمو دادم امسال منتظرنتایجم ولی میدونم جالب نیست بنا به دلایلی که الان وقت توضیحش نیست.
میخوام رشته ی شناور بزنم
اموزش زبان انگلیسی...
میترسم.امشب پدربزرگم کلی باهام حرف زد که پزشکی خوبه نگو نمیخوام ولی(من خودمو میشناسم من اونقدر درس بخون نیستم و خب این موضوع صرفا شناخت از خودمه و بنظر خودم ایرادی نداره ادم باید اون چیزی که در سطحشه انتخاب کنه ¿)
ولی بابا بزرگم ده بار تکرار کرد الانش سخته ولی " برای بعدا!"
این برای بعدا رو ۱۰بار گفت با تاکید
منظورش اینکه بعدا از این سختی ها راضی خواهی بود.بی راه نمیگه اوکی ولی من ادمِ بخونش نیستم من کی ام؟
من ی دختر طبع هنری ام که علاقه م همین زبان و هنرو ..این هاست.
حالا چرا گفتم متاهل بیاد؟
عرضم خدمت اوقات شریفتون که اقا ما دوست داریم زودازدواج کنیم ولی خانواده م نیمه سنتی و مذهبین.خودم مذهبی و سنتی.
دلم میخواست انقدر همرا بودن اگه از الان خواستگار را نمیدن از سال بعد میدادن...بابا پاشیم بریم سرخونه زندگیمون من نمیفهمم انقدر مسخره بازی که میگن درس بخون باید بری کار کنی؟؟!!کی کار خواست من میخوام خونه دار شم خودتون میدونید کار خونه کم نیست اخههه...چی فرمایش میکنید؟نظری دارید؟