من از دست مامانم امشب...

نه.

عزیزم قطعا البته تا جایی ک من دیدم دخترا با مادرشون مشکل دارند به چه دلیلیم نمیدونم...خودم از این قاعده مستثنا نیستم..طرز فکر منو مادرم رمین تا آسمونه...ولی مادرمه دلسوزمه...سنشونم رفته بالا و هرچی هم بالاتر میره بهونه گیر و رفتارشون بدتر میشه ...باید بپذیریم که این مادرام اینقدر تو زندگی سختی کشیدن که روشون تاثیر گذاشته...بشخصه چون پدرمو از شیرخوارگی از دست دادم مادرم دنیامه با تمام اختلاف نظرها ووو دلگرمیم هست..

__________

هر جور حساب کنی نعمته...اتفاقا یه وقتهایی اختلاف منو مادرم اوج میگیره ولی چون من بچه اشم باید کوتاه بیام و درسته...میشه صحبت کرد باهاشون و رفع کرد..اینم بدون هرکس تو زندگی مشکلات خودشو داره

منم یه بار بچم سقط شد مادرم کنارم نبود بازم شوهرم کنارم بود هیچکس درکم نکرد من چه حالی داشتم همه چیز رو عادی میدبدن منم بلد نبودم احساساتم رو نشون بدم عقده شد رو دلم موند چقدر بهم سخت گذشت مجبور بودم جلوی مردم خودمو قوی نشون بدم چقدر تو تنهاییم گریه کردم مادر کنارم نبود وقتی هم اومد درکم نکرد شماهایی که میگن این حرفو نزن مادر فرشته است من تو زندگیم مادر ندیدم ظاهرا بود ولی درکم نکرد من عقد کردم منو تنها با شوهرم و خونوادش فرستاد هیچکس همراهم نبود متلک های خونواده شوهرم داغونم میکرد ولی مادرم تو خونش نشسته بود هیچی نمیگفت الانم سالهاست تنها با شوهرم و بچم هنوزم اون خاطره ی تلخ سقط و کرتاز تو شهر غریب فقط شوهرم کنارم بود 

مجرد هم بودم مادرم شاغل بود پس کی باید مادرمومیدیدم من از بچگی دست اینو اون بزرگ شدم کنارم نبود درکم نکرد هیچوقت الانم تنهام یک بار نشد حرف منو درک کنه همیشه از مسیولیت شونه خالی میکنه من که از مادرم هیچی ندیدم بخاطر همین ازش دوری میکنم تا کمتر یاد گذشته بیوفتم مجردیم عذاب بود برام بخاطر فرار ازش ازدواج کردم