تاخیر حرکتی

الهی درکت میکنم. اگه دکترا نظری ندادن. و مشکلی نیست. تشویقش کن. بعضی بچه ها اعتماد به نفس ندارن و میترسن.

من براش صلوات میفرستم که زود راه بیفته

عزیزم برادر زاده منم تاخیر داره تو یازده ماهگی نشست الان 17ماهشه راه نمیره سینه خیزم نمیره دستشو میگیری تاتی میکنه قدماشو برمیداره ولی واینمیسه روروک هم عقبکی میره پیش دکتر اشرفی امیرسالاری و اقا محمد پور بردن هرکدوم یه چی گفتن حتی نوار مغز هرکدومشون باهم فرق میکرد واسه دکتر امیرسالاری و محمدپور نرمال بود ولی دکتر اشرفی تشنج ام ار ای و ازمایشای متابولیکش هم اوکی بود .فقط کاردرمانی میبرنش صداسازی داره ولی حرف نمیزنه ...همش میگیم کاش یه چی بود که ازمایشاش نوارمغزش ام ار ای مشکل داشت نشون میداد میفهمیدیم این بچه چرا اینجوریه.کسی اینجا امپول سیتی کولین واسه بچش استفاده کرده؟

ببر پیش دکتر عبدالرحمانی کلینیک هیوا دکترای توانبخشی از ژاپن داره بی نظیره همه بچه ها با ایشون خیلی کنار میان و تمرین میکنن

سلام دخترم تاخیر حرکتی داشت به پشنهاد دکترش بردمش کاردرمانی ونک بعد از 3 ماه کامل همه مشکلاتش خوب شد خدا خیرشان بدهد

سلام عزیزم میدونم از پیامت خیلی گذشته ولی مشکل برادرزادت برطرف سد؟ کی راه رفت و حرف زد؟

الان که پنج سالشه تازه شروع کرده به راه رفتن حرف هم در خد چند کلمه. 

ممنون ازینکه جواب دادی عزیزم، ببخشید میپرسم، مشکل خاصی داره؟ بقیه چیزاش خوبه از لحاظ درکی؟ کوچولوی ما ام خوب نشده

ام ار ای و نوار مرزی متابولیک ژنتیک نرمال بود یه بار عفونت کرده بود گفتن احتمالا ازونه عفونت زده مغزش یا اکسیژن نرسیده مغزش ولی درصدش کم بوده ام اری نشون نمیده خوب میشه یه بچه دیگه بدنیا آوردن الان ده ماهشه اونم نمیشینه خیلی پدرومادرشون حالشون بده بیچاره زن داداشم روز زایمان گفت وقت زایمانم انقدر واسه دخترم دعا کروم گفتم خدایا این بچه راه افتادنی دخترم هم باهاش راه بیفته چقدر خداروشکر میکردن میگفتن حدقل خدا یه بچه سالم بهمون داده تا هفت ماهگی همه چی نرمال بود نگو بچه اسپاسم شیرخوارگی داشته و ما هیچکدوم نمیدونستیم اخه پیش متخصص کودک هم اون حالت واسش پیش اومد دکترش گفت نرمالهفیلمش هم واسه دکتر دیگه فرستادین اونم گفت نرمال نکو تشنج خطرناکی بوده بچه ففط دوجانبه دستاش رو میکشید بالا و پاهاش رو جمع میکرد.اصلا نمیشه باور کرد جفتشون له شدن داداشم یه ماه سرکار نمیره میگن انقدر واسه اون یکی تلاش کردیم مگه خوب شد تازه اون تشنج هم نداشت چه برسه این.من چون بچه اول کلن خونه ما بود و تا دوسال با زن داداشم همیشه کاردرمانی و گفتاردرمانی میرفتیم بعدش هم که بچه دوم رو حامله شد نمیتونس بلند کنه همیشه اولی رو میدادن ما بهش برسیم خیلی بهشون وابسته شدیم من که انقدر حالم بده چه برسه پدرومادرش چه فکرایی داشتن واسه پسرشون چقد از وفتی بدنیا اومده بود حالشون خوب شده بود با دخترشون هم بیشتر کار میکردن که با این راه بیفته امیدشون زیاد شده بود.نمیدونم تو کار خدا موندم

ببخشید اصلا حواسم نبود چون تازه فهمیدیم بچه دوم مشکل داره یکم حالم بد بود.نخاستم ناراحتتون کنم. ولی خیلی از بچه ها هم هستن که خوب میشن اینو خیلی تو کاردرمانی دیدم که مثل بچه های عادی شدند فقط باید خیلی کار کنی باهاشون من یکی از دوستام دخترش مثل برادرزاده من بود اونا خیلی خیلی باهاش کار کردن الان مثل بچه عادی شده 

انشالا خدا به هر دوشون سلامتی بده عزیزم، واقعا تو حکمت خدا میمونم گاهی. جز توانبخشی راهی نیست، تنها امید خانواده ها همین توانبخشیه