عزیز دلم.
جمله ای بین حرفات بود که گفتی فقط با اومدن يه پسر تا آخر عمرت تمام مشکلات حل ميشد. در حالیکه آدم از آینده هیچ اطلاعی نداره و مصلحت خودش رو واقعا نميدونه.
شاید اگه این پسر ميشد همون آینده شرایطی برات پیش ميومد که خودت به خدا ميگفتی کاش اینم دختر ميشد.
آدم اصلا نميتونه به زور از خدا چیزی بخواد و خوشبختی خودش رو تعیین کنه و فقط بهترین راه اينه که صلاح و مصلحت خودش رو به خدا بسپاره. اینجوری اون هدیه ای که خدا داد ديگه خیالش راحته که به نفعشه.
ميدونم الان شاید این حرفا برات مسخره بیاد و جاش نباشه که من بگم. و همین اشک ها دلت رو آرومتر میکنه.
ولی در آینده حتما به حرف های من میرسی.