همچنین شما
بعد اون سقط وحشتناکم واقعا لازم بود وقتی رفتم حرم باورت میشه به جون دخترم زبونم قفل شده بود دعا کنم نمیدونستم چی بگم چی بخوام فقط گریه میکردم و همش میگفتم چرا ،،شوهرم کلا دوبار بردم حرم امام رضا توی اون ده روز ، میدید حالم بده نمیبردم
ولی واسه بقیه مخصوصا بچه های اینجا خیلی دعا کردم هیچوقت بلای من سرشون نیاد و خدا بهشون بچه دلخواهشونو ببخشه