پریشب برا روز زن برای اولین بار برام انگشتر طلا با یه شاخه گل خرید آورد خونه مادرم اینا من چون پام شکسته خونه مامانم هستم
باورتون نمیشه از شوق اینقدر گریه کردم که نگو
عزیزم شاید به خاطر وضعیتت اینجوری شده
خدا رو شکر انشالله همیشه همین جوری خوشبخت و راضی باشي
پریشب رفت خونه شبا بیشتر میره خونه خودمون میخوابه موذبه خونه مامان من وقتی رفت پیام تشکر براش فرستادم برای اولین بار جواب پیامم رو داد نوشت برام قابلت رو نداشت
من خیلی سختی کشیدم خونم رو فروختم تمام طلاهام رو فروختم شوهرم بدهی بالا آورده بود خیلی دعواها بین خانوادهامون بود این وسط من فقط ضربه خوردم به شدت و بی محبتی و بی توجهی شوهرم هم بود
شاید از خوشحالیشه ک خونه نیستی و تنهاست😂😂
کاشکی شوهر منم عوض شه اونم اهل هیچی نیست فقط کار براش مهمه
تافت بهش بزن همينجوري بمونه
باورتون نمیشه تا حالا شوهر من به من یه عزیزم نگفته من همیشه پیام عاشقانه میدادم اصلا جوابمو نمیداد مثلا آنلاین بود من پیام میدادم اصلا جواب نمیداد الان نمیدونم چی شده همش به پیامش نگاه می کنم به انگشتری که خریده بهش بوسه میزنم تو دلم قند آب میشه مگه میشه همیشه حسرت محبتشو داشتم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
