مصائب من و همسرجان سرخونه تكوني

سلام مامانهاي گل و البته اونايي كه استعدادشون دارن قراره در آينده بشن به اميد خدا.

راستش من قبلا يه تاپيك زده بودم .الان ديگه خيلي خسته ام يه راست ميرم سراغ اصل مطلب.من مامان دو تاشازده پسر شاخ شمشادم.يكي هفت ساله دومي يك سال و نيمه .از وقتي پسر اولم بدنيا اومد چون زود بدنيا اومده بود خيلي بهش سرويس مي دادم و كلي اسباب بازي و كتاب مي خريدم . هم خودمم هم دوستام هم خانواده خودم . كلا خانواده من بچه لوس كن هستن. مثلا شكرپاشو خالي مي كرد همه قربون صدقه ميرفتن واي بچت نابغه هستش چه بامزه است . خلاصه الان كه به سن هفت سالگي رسيده خيلي خيلي زياد اسباب بازي داره خيلي هم قشنگ باهاشون بازي مي كنه البته خيلي هاشون رو هم خراب مي كنه بعد با شكسته هاش ساعتها بازي مي كنه دوميه هم كه استاد ريخت و پاش و خط خطي رو ديواره . حالا مشكل من با همسر اينه كه ايشون خيلي قائل به نظم و انظباط هستش . مدام من توي خونه برميدارم اين دو تا جينگيل مي ريزن. سر اتاق تكوني اين دو تا جينگيل همسر جان خيلي منو دعوا كرد كلي ...بارم كرد كه چرا اينا اينقدر آت وآشغال دارن . يا مثلا چرا اجازه ميدي بچه كوچيكم روي ديوار خط خطي كنه. منم دلم نمياد بچه ها رو خيلي اذيت كنم. بابا توي يه فسقل آپارتمان بچه بيچاره با اين چهارتا اسباب بازي بازي نكنه افسرده ميشه. چكار كنم؟ شما ها چقدر به بچه هاتون سخت مي گيريد؟ بعدش هم خوب اگر الان اسباب بازي هاي بزرگه رو بدم به خيريه طفلي پسر كوچيكم چكار كنه؟ گناه داره آخه. خلاصه ديشب تا صبح فقط در حال جابجايي اسباب بودم الان اتاقشون دسته گله ولي مشكل من ادامه داره؟ عذاب وجدان ميگيرم كه اينقدر به اين بيچاره ها گير ميدم.