هفته ی دیگه عروسیمه خونه ی خودمون بودیم تا ساعت دو من زنگ زدم به مامانم گفتم ناهار برام گزاشتی مامانم گفت گفتم حتما نمیای نزاشتم دیگه.همسرم گفت بریم ناهار خونه ی ما من بعد دوماه میرفتیم خونشون.ناهار پلو قرمه سبزی داشتن وقتی خوردیم بهش گفتم من گرسنم برو ببین اگه هس بیار رو خودش نزاشت گفت بسته دیگه منم خیلی ناراحت شدم بعد بهم گفت همش بخاطر شکمت دعوا داری.بهش میگم بحث من شکم نیس من مهمون ناخونده بودم اصلا مامانت اگه غذا هم نداشت من ناراحت نمیشدم ولی تو حداقل میرفتی ببینی هسن بازم که بیاری نه اونجوری جوابم بدی.اصلا منظورم متوجه نمیشه که میگم بی احترامی کردی.من هروقت میرم خونشون تو اتاق دوتایی ناهار میخوریم.حالا دلم خیلی ازش گرفته اونم میگه تو هر روز دنبال بهانه هستی برا دعوا
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
اره دوماه قبل هم که رفتم بهش گفتم برو خورشت بیار رو خودش نزاشت وقتی بخدا میاد خونمون اینقدر ماها تعارفش میکنیم هیچی کم نمیزاریم براش با اینکه ما از لحاظ مالی خیلی پایین تر هستیم
اره دوماه قبل هم که رفتم بهش گفتم برو خورشت بیار رو خودش نزاشت وقتی بخدا میاد خونمون اینقدر ماها تعا ...
عزیزم یه چی بگم ناراحت نشیا
ولی چون مهمون ناخونده بودی ممکنه مادرش سر شوهرت غر زده که چرا بدون هماهنگی دعوت کردی و غذا کمه من خجالت میکشم اونوقت شما که اینجور گفتی شوهرت سر تو خالی کرده ناراحتی از اشتباه خودشو