2726

خواهرم دخترش حدود هشت نه سالش بود که حامله شد. چند وقت بعد به مامانم اینا خبر داد که بچش افتاده بعدشم خیلی مشکلات خونریزی داشت که اومد تهران. من اون موقع مجرد بودم. فامیل میومد خونه مامانم عیادتش. براش دل سوزی می کردن می گفتن ضعیف بودی اینطور شدی. یک شب بهم گفت بچم رو خودم سقط کردم با آمپول. خودش ماماست. می گفت کجا من ضعیفم خودم نمی خواستمش. ناراحت شدم. زیاد. فقط من این موضوعو می دونم. الان ده سال از اون قضیه می گذره. خواهرم چند سال بعد به خواست خودش حامله شد و یک دختر دیگه به دنیا آورد که جون و عمرشه. دختر اولش لوپوس گرفت یک بیماری خودایمنی که درمان نداره. الان خودم مادرم. دخترم چند ماه دیگه میشه دو سالش. وقتی به کاری که کرده فکر می کنم نفسم می گیره. هیچ وقت به روش نیاوردم...ولی فکر می کنم چرا؟؟ اون بچه چه گناهی داشت؟...

In God we trust

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

این موضوعی نیس که به شما ارتباط پیدا کنه، اجازه ندارید سر این موضوع خواهرتون رو مورد قضاوت قرار بدین وازش بدتون بیاد!

ضمنا ربط لوپوس گرفتن بچه اولش رو به جریانی که تعریف کردید، متوجه نشدم

چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد، من نه انم که زبونی کشم از چرخ فلک
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز