دیشب خونه پدرشوهرم بودیم اومدم چاقو از توی جا قاشقی بردارم یک دفعه ای جا قاشقی برگشت وسیله هاش ریخت پدرشوهرممم همونجا بود خندید و گفت دست و پا را نگاه نگاه هرر هررر
اخه این دلیل بی دست و پایی یعنی این اتفاق نمیافته والا یه چیز عادیه بعد هم اون جا قاشفی این قدر پر بود سنگین شده بود معلومه می افتاد