دختره تنها پسری که میگفت میخوامت داداش من بوده فقط دیگه ول کن داداشم نمیشه گریه وزاری کفر فحش خانوادش هم اصلا هیچی نگم بهتره ماشهرستانیم خود داداشم هم خوب نبوده ولی اوردن اون دختر توخونه پدریم جایز نبوده داداش بزرگم گفت میریم خاستگاری به شرطی خودت خونه جدا بگیری ببری خونه خودت پیش مامانم نه چون مامانم ناراضی بود نتونست چون هیچی نداشت