باووووورم نمیشددددد،دستو پام یخ کرده بود ماتم برده بود ،تو هنگ بودمممم
۱ساعت بعد زباله هارو گرفتم دستم ببرم بیرون ،دم در همسایه کفشی نبود،حتی فقط کفشای مرده
خونه ی ما وسطای کوچه هست ،چون صبحی بود و اکثرا همه سرکار بودنماشین زیادی تو کوچه پارک نبود فقط ۲ ۳تا
سر کوچه ک رسیدم ،دیدم ماشینشو اونجا پارک کرده
هنوز ماجرا رو کامل ازت نشنیدم ولی اگ من جات باشم ب بهانه زنگ زدن ب خانومه مگم امروز صدای شوهرت اومد فک کردم برگشتی خوشحال شدم و فلان بعد اون میگ منگ هنوز نیومدم و بعد تو میگی آخه صدای خانوم بوده گفتم خودتی
دیگ تو بقیه مواردشم دخالت نکن
۱ ساعت پیش دیدم زنگ درو میزنن ، جواب دادم دیدم خودشه سلام تعارف کرد گفت شرمنده من فلان جا رفته بودم یه پروژه رو ببینم الان رسیدم😐😐😐 ،کلیدمو گم کردم نمیدونمکجا گذاشتم ،مژده ب شما کلید خونه رو نداده
گفتم چرا درو زدم رفتم دادم بهشو اومدم
یه جابگوتندتند
چقد عوضیهههههه این بشرررر ،چ داستانی درست کرد ک اگه من ب زنش گفتم بگه من کلید نداشتم و ....
دلم برا زنش میسوزه چند وقته تو صحبتاش اسم بچه دار شدنو و...میاورد🥲🥲🥲
بنظرتون چکار کنم ،چجوری بهش بگم ،اصلا بگم نگم ...راهنماییم کنید
زنگ بزنم ب زنش بگم کلید دادم بهش ؟؟؟
همون که بقیه دوستاگفتن زنگ بزن به خانمش بگوبه سلامتی اومدی
بعدم غیر مستقیم برسون. فللنی شوهرش میرفته ماموریت اینم میرفته خونه مادرش ـو بعد فهمیده شوهره ماموریت و مسافرت بهونه بوده زن خراب میاوزده خونه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
