سلام بچه ها.میخواستم کمی کمکم کنید .من یکسالو نیمه ک ازدواج کردم و با مادرشوهرم اینا زندگیمون مشترکه.خونشون دوطبقس ماطبقه پایین اونجا زندگی میکنیم اما چون خورد و خوراکمون باهمه همش مجبورم ببینمشون.
خوب مشکل چیه الان؟
خوب خورد و خوراک و جدا کن
خب تینا جون صبح زود ک میرم بالا باید قیافه مامانشو تحمل کنم دوتا عروس دیگش الان خونه مستقلی دارن و از اونجایی ک منو تحت سلطه خودش داره همه اخم و تخماش مال منه.چند وقتیه ک ب شوهرم فشار میارن زمینی ک باباش کنار خونشون داره رو بسازن حتی سر این موضوع ی دعوای مفصل هم با مامانش داشتم .حالا ناراحتی من اینه ک اگه اوجا ساخته بشه و من برم اونجا شاید برا همیشه منو تحت کنترلش بگیره بخدا دیگه اعصاب برام نمونده.میشه بهم یه راهکارایی بدین ک خط قرمز هامو روشن کنم درعین اینکه دوست ندارم وقتی رفتیم اونجا هرروز انتظار داشته باشه من بیام اینجا.خب بخدا منم دلم استقلال میخاااا
مادر شوهرت میپزه؟
تنها راهش اینه که بری رو مخ شوهرت ک اونجا رو نیازه جای دورتر زمین با خونه بگیرید
خورد و خوراکتو جدا کن. من خیلی دور و برم دیدم که با مادرشوهر تو یه خونه تو دو تا طبقه جدا زندگی میکنن ولی هفته ای یک یا دو بار میرن خونه مادرشوهرشون
ببخشید نسازه منظورم بود
امکانش نیست بریم جای دیگه.البته من بدم نمیاد اونجا ساخته شه .بحث من اینه ک دوست ندارم بعد اینهمه سختی ک کشیدم وقتی رفتم خونه خودم شرایطش مث اینجا شه.البته اینا خییییییلی علاقه دارن پسر رو وابسته خودشون کنن.دوتا جاریام هم 2.3 سالی پیش اینا بودن
خوب اگه حرفش درسته فعلا تحمل کن ایشالا برا شما هم ب زودی خونه جدا بخره
تااااااازه اینا میخان اونجا رو 2 طبقه بسازن و اولا فک میکردن ک خودشونم میان یه طبقه اونجا میشینن ک یک روز رککککک و راست ب مادرشوهرم گفتم من نمیخام .البته با کلی ترس و لرزااااا.اونم گفت من نمیام اونجا خودم بی خانمانم مگه.خخخخخخخخ
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
