هر شب از ساعت ۱۱ شروع میشد
از کارای روزمرمون که دست میکشیدیم استارت میزدیم
_ سعیییییییده
+ عنترخانوم داشتم بهت پیام میدادم دو دقیقه زبون به دهن بگیر تا اول من تعریف کنم
_ چیز نخور بابا اخبار اطلاعات من تایپ شده حاضر و اماده فقط باید فوروارد کنم
از هر دری شروع میکردیم به حرف زدن
از صبحانه چی میل فرمودیم تا دختر همسایمون طلاق گرفت
وقتی مزه میپروندم میگفتی دهنت سرویس پاره شدم از خنده
چقدر قند تو دلم آب میشد که شادت کردم
بعدم یه نگاه میکردم میگفتم بکپیم دیگه ساعت ۳ صبحه ۵ ساعت دیگه ننه هامون با صدای سماور و تالاق تولوق بساط صبحونه بیدارمون میکنن
اما سعیده جانم امشب حرفام کوتاهه
در حد یه حمد و سوره😢😢😢😢
قول میدم هر شب شادت کنم منتها از این به بعد روحتو😢😢😢
میشه شما هم شادش کنید؟
امشب اولین شبیه که پیش خداست
نزارید تنها باشه😢😢😢