۱۲ سالشه و خبرچینی میکنه و هر اتفاقی رو به مادرش گزارش میده حتی چیزایی که باعث اختلاف بین مادر و خاله هاش میشه مثلا با گوش وایسادن میفهمه یکی از خاله هاش میخواد بره خونه اون یکی و به مادرش خبر میده
توقع داره تو مناسبتا مثل روز دختر براش هدیه بگیرن و غیرمستقیم میگه اینو
چون طبقه بالای خونه مادرشوهرم زندگی میکنه همه جا با مادربزرگش میره تنهایی، بدون دعوت مثلا امروز مادرم میخواست بیاد خونه مادرم اینم اومد، مادرم هم میخواست مادرشوهرم رو ناهار نگه داره ولی چون باید زنگ میزد مادر اینم دعوت میکرد نگهشون نداشت، یا کلا خاله هاش هرجا بخوان برن میگه منم میام، درحالی که خیلی جاها نباید باشه، ولی چون مادرش ناراحت میشه بهش چیزی نمیگن