یه بار خواهرم بچه بود سه سالش اینا میشد
مامانبزرگم (مامان بابام) با عمه هام و اینا خونمون شام دعوت بودن یهویی یه کاری برای مامانم پیش اومد غذا اینا نپخته بود ولی مجبور شد بره یه جایی به خالم گفت غذا و سالاد اینا درست کنه مامانم بره کاراشو بکنه بره وسایلو از خالم بگیره بیاد بعد به من و خواهرم سفارش کرد نگیدااا اینا رو خاله تون درست کرده بعد مهمونا که اومدن سر سفره خواهرم بلند شد با داد یه لحظه همه تون ساکت بشید میخام یه چیزی بگم همه ام ساکت شدن این چی میخاد بگه
خواهرم- اگه حدس زدین این غذا ها از کجا اومدهههه؟
همه داشتن حدس میزدن از اشپزخونه از یخچال
اخرش گفت نههههه همشون رو خاله ام پخته