امروز تو دستشویی وسط عملیات حالا یبوست هم بودم 😑 یه سوسک قهوه ای خیلیییی درشت چاق گوشتی با بال و پر های بزرگ دیدم کنار روبروم یه جارو پلاستیکی فقط در دسترسم بود انقد زدمش همچنان زنده بود 😳 یه تیکه از جارو شکست اما سوسکه همچنان نفس میکشید تا چند دقیقه ادامه دادم تا بالاخره دار فانی و وداع رو گفت والا یه تخلیه درست حسابی هم از استرس نتوستم انجام بدم در نهایت براش آرزوی آرامش ابدیت کردم تو اون دنیا 🙏