من آخرای بارداریمه اصلا حالم خوب نیس شوهرم از خرید برگشت به زور داشتم وسایلو جابجا میکردم دخترمم اون وسط گریه و جیغ که الا و بلا برو الان کادو بخر فردا ببرم برا معلمم😕
هر چی گفتم تا روز معلم خیلی مونده بعدا برات میخرم به گوشش نمیرفت که نمی فت.
آخر سر عصبانی شدم یه پد برداشتم گفتم بیاااااا بیاااا اینو ببر برا معلمت بگییییر ینی جیغ میزدم مث دیوونه ها👺
شوهرم و بچهها غش کردن از خنده😂😂😂
عین مریم امیرجلالی که نرگس هی میگفت چی بپوشم گفت برو پیژامه باباتو بپوش😄
دخترم خوابید ولی خیلی دلم سوخت. هم من گناه دارم هم اون😭