من ترم اولم و ی هفته شده که میرم دانشگاه
به اصرار مامانم رفتم و یکی از دوستام بهم گفت برو و اینا منم رفتم ثبت نام کردم
از بین کل بچه های کلاس ی اکیپ ۵ نفره تشکیل دادیم
اولین کلاسی که رفتم مبانی و فلسفه بود
تو اون کلاس با بغل دستیم مونا و دوستش یگانه آشنا شدم
همه چیز اوکی بود تا اینکه فردا شد موقع کلاس های عملی شد
حدیث و معصومه به جمع ما اضافه شدن و رفتیم تو سالن آمادگی جسمانی و باهاشون گپ زدیم
مشغول حرف زدن و غیبت کردن بودیم و داشتن گروه های دانشجویی رو به هم نشون میدادن
من تو همین بین از ی پسر تقریبا خوشم اومد و رفتم پی ویش (حالا موضوع این نیست بماند)
همه چیز خوب بود با حدیث و معصومه رفتیم سلف و غذا خوردیم اما رفته رفته کارای حدیث عجیب شد و انگار با من به مشکل خورد اونم بدون اینکه هیچ بدی در حقش بکنم
حتی یبار هم بهم گفت تو نباید میومدی این رشته و این رشته به درد تو نمیخوره
ی روز دیدم پروف های حدیث برام نمیاد اما بلاک نیستم و بعد یهو دیدم چت دو طرف پاک شد و دوباره رفتم دیدم بلاکم کرده!!
ازش پرسیدم گفت یکی تو اکلنتمه و هک شدم و هر چی بیشتر سوال کردم گفت انقدر سوال پیچم نکن حالم خوب نیست
حدیث همیشه خودشو میچسبونه به یگانه و مواقعی که من بین خودشو یگانه باشم به من میگه برو اونور یگانه بیاد کنارم بشینه
منم تعجب میکنم از کاراش
یبار سرکاری اندیشه اسلامی هم همین کارو کرد اما یگانه نشست کنار من و حدیث حتی ی کلمه هم باهام حرف نزد
یبار سر کلاس دو و میدانی قرار بود گروه های چهار نفره باشیم
من بودم و یگانه و مونا و حدیث
معصومه رفته بود ی گروه دیگه و حدیث داد زد گفت معصومه بیا اینجا چرا رفتی با اونا بعدم ی نگاه بهم انداخت و زیر لبی به یگانه ی چیزی گفت
من گفتم خب بچه ها پس من چی حالا من چکار کنم منم مجبور شدم برم با ی گروه سه نفره (من هیچوقت این روز رو یادم نمیره که خیلی بدم اومد بهم برخورد)
دیروزم همین پسر که رفتم پی ویش رو تو سالن دانشگاه بود و یگانه بهم گفت فلانی پشت دیواره من متوجه نشدم اما یگانه بهش نگاه میکرد و من ی ریز نگاه انداختم به پسره
یهو یگانه بهم گفت برو کلاس ما الان میاییم
رفتن یساعت بعد اومدن گفتم کجا بودید گفت رفتم دستشویی بعدم رفتم بوفه (با مونا و معصومه)
دیشب رفتم پی وی معصومه دیدم چت دو طرفو پاک کرده و پروفش برام نمیاد ولی بلاک نبودم
پروف یگانه هم برام نمیاد
و اینم بگم که حدیث از اون دختراس که سلیطه هست و وسط خیابون فحش و فحش کشی میکنه و حتی کتک کاری هم میکنه