2777
2789

من شوهرم نمیذاره بمونم خونه مامانم البته که خودم هم نمیخوام بمونممم 

ولی گاهی وقتا که مثلا مادربزرگم اومده خالم از راه دور قم اومده بازم نمیزاره بمونممممممممم 

خودش هم میگه نمیخواممممم بمونیییییییی هر بهونه ای میاره شما شوهرتون میذارند مال من ادم نیستتتتت

بله مشکلی نداره

سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

خواستم یه چیزی رو با شما در میون بذارم چند هفته‌ایه که رژیم گرفتم و با اپلیکیشن "زیره" شروع کردم. واقعاً نتیجه‌گرفتن باهاش خیلی راحت‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم! 🥑💪

بدون گرسنگی و بدون اینکه غذاهای مورد علاقه‌ام رو حذف کنم، پیش میره. لازمم نیست برای همسرم و بچه ها غذای جدا درست کنم.

فکر می‌کنم این‌طور که دارم پیش میرم، آخر سال با افتخار می‌تونم تیک "لاغری" رو بزنم! 😄

من که شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن 🎉اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اون موقع ها ک متاهل بودم منو یه هفته میزاشت دنبالمم نمیومد مامانمم هی غر میزد بدون اجازه در یخچالو باز نمیتونستم اون عوضیم دنبالم نمیومد

این منم از همه جا وا مانده….                                                 تا روزی که عشقم برگرده از دلتنگیای من بشنوین💔

مگه اون باید بزاره؟ هروقت دلم خواست میمونم نه چیزی نمیگه میدونه درونگرام گاهی نیاز دارم برم اتاق خودم 

چرا نمیزاره؟ 

خونه ی ما دورِ دوره ، پشت کوه‌های صبوره پشت دَشتای طلایی پشت صحراهای خالی خونه ی ماست اونورِ آب  اونورِ موجهای بی تاب پشت جنگلای سروه توی رویاست،توی یه خواب،پشت اقیانوسِ آبی پشت باغای گلابی اونور باغای انگور پشت کندوهای زنبور خونه ما پشت ابرهاست اونور دلتنگیِ ماست تهِ جاده های خیسه پشت بارون پشت دریاست💖💖💖💖💖💖💖بودنت هنوز مثل بارونه تازه و خنک و ناز و آرومه حتی الان از پشت این دیوار که ساختن تا دوستت نداشته باشم اَتل و متل بهار بیرونه مرغابی تو باغش میخونه باغ من سرده همه ی گلاش پژمرده دونه دونه بارون بارونه...بارون بارونه...بارون بارونه...بارون بارونه دلم تنگه پرتقال من گلپر سبزه قلب زار من منو ببخش از برای تو هرچی که بخوای میارم اَتل و متل نازنین دل زندگی خوب و مهربونه عطر و بوش همین غم و شادیه کوچیک و بزرگمونه.💖

یه بابای به درد نخور داشتم یه زمانی شوهر عمرا نمیزاشت بدون خودش بمونم چه برسه به شبش ولی خواهر شوهرم گاهی میاد دو روز میمونه باز میره پس به نظرم عادیه و باحاله گاهی بمونی یه شب نهایتا دو . شب که خالت هست

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792