یکاری میکردم که بفهمه همین که فهمید کونش سوخت بهش میگم توهم زدی
توهمی روانی خودمو میزدم به اون راه دلشو میسوزوندم بعد فحشش م میدادم که با توهماتش زندگی رو خراب کرده
همون کاری که اون با من داره میکنه بهم انگ توهمی زده
حیف اسم حیوون بزارم روش
حیف که وجدانم اجازه نمیده
حیف که مثل اون بی شرف نیستم