وحشت کرده بودیم ک حامله باشم و مجبور بشم ی موجود زنده رو بکشم من و همسرم مث روح بودیم رنگمون عین گچ اصلا نفهمیدیم روزا چطور میگذشت و جرعت تست نداشتیم امروز میخواستم برم تست بدم بعد کلی دعا و گریه قبل خرید تست پریود شدم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.