ما چند تا خانمیم بچه هامون تو یه رنج سنین
و باهم دوست شدیم
بعد ۳ نفر از ما بچه هامون یه مدرسه میرن
صبحا یکی از مامانا میبره
بعد از طهرا من میارمشون
اون یکی مامانه هم شاغله ماشینم نداره
گاهی وقتا صبحا با اسنپ بچه هارو برده فقط
در حد تو این یک سال شاید ۱۰ بار برده
بقیش یا من و این یکی دوستمون بوده
بعد من ۳،۴ بار مهمونی گرفتم و خیلی خوب پذیرایی کردم
اون یکی دوستمونم همینطور
ولی این یکی که گفتم شاغله و ماشین نداره اولین بار بود مهمونی میگرفت
اولا که خونش نگرفت
داخل مهد ساختمون که مشاعه گرفت اون هیچی حالا
بعد ما وارد شدیم نیومد جلو سلام و خوش اومد
همونجا که واستاده بود سلام کرد
من رفتم جلو دست دادم و تبریک گفتم
بعد نشستم
کلا یه کلمه با ما که مهموناش بودیم حرف نزد
غذاهاشم سالاد ماکارونی و بندری و فلافل بود و انقدر کم بود که نصفمون تقریبا هیچی نخورد
بعد چای هم نیاورده بود کلا
موقع کیک من گفتم کاش چای بود
یکی از دوستامون گفت الان میرم چایسازمو با چای میارم
رفت اورد
بعد این خانمه بهش گفته بود لیوان نیست اینجا
به پسرش گفته بود ۶ تا لیوان بیاره
حالا تعداد ادم بزرگا ۱۲ نفر بودیم
بعد به همین دوستم که جای آورده بود گفته بود از همون ور چای بگیر بقیه هم لیوانا خالی شد بشورن بخورن
یعنی انقدر پررو
بعد هی کیگفت ایشالله دیگه چاییشونو خوردن بریم دیگه خدا بخواد
خیلی خیلی سرد و بد رفتار کرد
حالا کاملم نگفتم
اون یکی دوستمون که همیشه بچه هارو میبره خیلی بهش برخورد
چون صبحشم با این سرسنگین بوده و تحویلش نگرفته بود
هیچی خلاصه دوستم بهش پیام داد من ناراحت شدم از این رفتارا و به نظرم داره حرمتا از بین میره بهتره بعد از این هرکس مسوول بردن و اوردن بچه ی خودش باشه