بعد بیست سال زندگی فهمیدم شوهرم کل زندگیم خیانت میکرده با زنای هرزه و پولی
سری اخر با یکی از همونا دوست شده بود و بهش گفته بود با من باش که من از هر سری با یکی بودن راحت شم 😭
یعنی یه زن ج نده رو به زن خودش ترجیح داده بود
در حالی که ما هیچ مشکلی با هم نداشتیم
چی بگم
دخترم فهمید و لوش داد منم خونه و ماشین و حق طلاق و حضانت بچه هام گرفتم و انداختمش بیرون و ماشین گرفتم میخاستم جدا شم
خیلی سخته
برا من با پولی دوست نمیشد و رابطه نداشت با دخترای عادی میرفت تو رابطه
بهش گفتی چی گفت؟
میخوای بمونی؟
یا خدا
پس خدا رو شکر کنم که مجردم ؟؟
انقد التماس کرد خواهش کرد قسم داد املم رضا رو واسطه کرد دخترم ضمانتش کرد خواست بهش فرصت بدم جبران کنه
الان چار ماهه که شده غلام حلقه به گوش ما مثلا
یه بار پرسیدم دردت چیه ک اینقدر ول میچرخی ؟
گفت:اگ نرم میمیرم تموم امیدم و شور زندگیم به همین گهگاهی هاست!
گفتم:خب تکلیف ماها چی میشه ما چه گناهی داریم
هیچ جوابی نداد
اینه منطق مرد های هرز
ولی من از رابطه باهاش حالم بهم میخوره میخام بهش بگم دیگه نمیخام باهاش رابطه داشته باشم
هر بار یادم میاد انتخابش اون زنه ج نده بود نه من
به اون گفته بودممنون که من از هر هفته با یکی بودن نجات دادی😭😭😭😭
بخاطر بچه هام مجبورم تحملش کنم ولی نمیخام باهاش رابطه داشته باشم
میشه به نظرتون؟؟؟؟؟
