دختر خالم با مادر شوهرش اختلاف داره با اینکه خودش دختر خالمو انتخاب کرده واسه پسرشو خیلیم دوسش داشت اولاش ظاهرا چون از قبل باهم آشنا بودن اما بعد یه مدت ذاتشو نشون داد از زمان جشم عقد دخالت میکرد نمیذاشت دختر خالم لباسی که دوس داره بخره حتی نزاشت آرایش کنه عقدش و حسرت همه اینا به دل دختر خالم موند بعد اون ماجرا دختر خالم بهش گفت تو دخالت میکنی تو کارای من و بحث شدو قطع ارتباط کردن طوری که دوران عقد پسره میموند خونه خالم اینا خونه خودشون نمیرفت مامانه هم هی کم میریخت
دیگه همونطوری باهم قهربودن تا اینکه خونه و عروسی همه چی خود خالم اینا و دوماد گرفتنو اینا رفتن سر خونه زندگیشون بدون اینکه پدر مادر پسره حضور داشته باشن یا حتی پولی خرج کنن واسه این مسائل
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خلاصه بعد یه مدت اینا زندگی میکردن رفتو آمد نداشتن باهم که البته بعدش مشخص شد پسره میرفته خونه مامانشو به دختر خالم نمیگفته خلاصه اینا باهم آشتی میکنن پدر شوهره اشتیشون میده و مادر شوهر میگه پسرم این مدت میومده خونه من دختر خالم ناراحت شده بود از دست شوهرش ولی دیگه ناچارا آتشی کرد با مادرشوهره
الان بعد یه مدت که البته این مدتم کرم میریخته مادرشوهر البته بگم دخترخاله منم جوابشو میده کم نمیاره دوتاشون تند و تیزن اینجوری نیست دختر خالم تو سری بخوره هیچی نگه پسره هم گیر کرده این وسط ولی اخلاقش با زنش خیلی خوبه
این زنه اصلا اینجور بنظر نمیومد من میشناختم ظاهرش خیلی متشخص بود تحصیل کرده هم هست ارشد داره ولی این رفتارارو از خودش نشون میده در مواجه با دختر خالم که همون عروسشه همین یدونه عروسم داره بقیه پسراش مجردن