2777
2789
عنوان

با این اقا چ رفتاری داشته باشم

| مشاهده متن کامل بحث + 483 بازدید | 55 پست
بعد دید این جوریاست دیگه پیام نداده دو سه روزه حالا موندم فردا دیدمش چ جوری باهاش رفتار کنم

خیلی عادی ی سلام ساده کارتون بکنن خجالت باید اون بکشه بخاطر هول بودنش 


خواستم یه چیزی رو با شما در میون بذارم چند هفته‌ایه که رژیم گرفتم و با اپلیکیشن "زیره" شروع کردم. واقعاً نتیجه‌گرفتن باهاش خیلی راحت‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم! 🥑💪

بدون گرسنگی و بدون اینکه غذاهای مورد علاقه‌ام رو حذف کنم، پیش میره. لازمم نیست برای همسرم و بچه ها غذای جدا درست کنم.

فکر می‌کنم این‌طور که دارم پیش میرم، آخر سال با افتخار می‌تونم تیک "لاغری" رو بزنم! 😄

من که شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن 🎉اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

حرفهای معمولی عاشقانه اینا نمیگفت

بنظرم صفحه چتش رو نیاز نیست اصلاباز کنی یا جواب بدی به پیامی... و اگر دیدیش تو محل کار در حد سلام و بی محلی. چون برات دردسر میشه

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست. آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست👌🏻
خیلی عادی ی سلام ساده کارتون بکنن خجالت باید اون بکشه بخاطر هول بودنش

کارمون خیلی شدید بهم ربط داره قیافش رو ببینی فکر میکنی خیلی مظلوم و بی زبونه همش هم توی کارش تر میزنه

امروز حس می‌کنم که از سال های گذشته هم آزادترم، چون از یادها و امیدهای واهی رها شده‌ام. می‌دانم که هیچ چیز دوام ندارد.

جواب نده شماره زنشو پیدا کن بگو شوهرتو جمع کن پیاماشم شات بگیر برای خانومش بفرست

اوه اوه نه در این حد نمیخوام بهش بپردازم حال و حوصلش رو ندارم زیاد خطری نداره

امروز حس می‌کنم که از سال های گذشته هم آزادترم، چون از یادها و امیدهای واهی رها شده‌ام. می‌دانم که هیچ چیز دوام ندارد.

اصلا جواب پیاماشو نده، حضوری هم دیدی جوری رفتار کن که انگار ندیدیش، اگه اون اومد سلام کرد فقط جواب سلامشو بده و اگه خواست حرف بزنه بگو ببخشید کار دارم و سریع برو..

بعد دید این جوریاست دیگه پیام نداده دو سه روزه حالا موندم فردا دیدمش چ جوری باهاش رفتار کنم

خیلی سرد و معمولی، انگار اتفاقی نیفتاده 

هر حرکت شما ممکنه برگ سبز برای اون باشه

اگر تغییر رویه نداد تهدید کن به زنت میگم

 احمق‌ها به همین راحتی اداره می‌شوند  استالین دیکتاتور روسیهً ،خواست که برای او مرغی بیاورند او آنرا گرفت در حالیکه با یک دست آنرا میفشرد با دست دیگر شروع به کندن پرهای آن مرغ کرد مرغ از درد فریاد می زد و سعی می کرد از هر راه ممکن فرار کند. پس از پایان کار به یارانش گفت: "حالا ببینید چه اتفاقی می‌افتد" او مرغ را روی زمین گذاشت و چند دانه گندم جلوی او ریخت و از او دور شد همکارانش دیدند که مرغ بیچاره در حال درد و خونریزی او را دنبال میکند استالین با دانه‌های گندم ، مرغ را به هر گوشه از اتاق بسمت خود می‌کشید در همه این مراحل مرغ پی در پی ، او را تعقیب می‌کرد و قدم به قدم همراه او بود!!استالین گفت:مشاهده می‌کنید که مرغ با وجود تحملِ تمام دردهایی که من برای او ایجاد کردم؛ به دنبال من می‌آید  احمق‌ها به همین راحتی اداره می‌شوند!
تو راضی هستی از اینکه ازدواج نکردی ؟, خودم تصمیم دارم تا ۳۵ ازدواج نکنم با هرکسی بودم عوضی از آب درا ...

اگه خانواده خوبی داشتم ناراضی نبودم از مجردی اما خانوادم زیاد خوب نیستن خیلی دخالت میکنن تو کارهام و همش هم با هم دعوا و درگیری دارن 

امروز حس می‌کنم که از سال های گذشته هم آزادترم، چون از یادها و امیدهای واهی رها شده‌ام. می‌دانم که هیچ چیز دوام ندارد.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

🔥❤️

arisan_1985 | 16 ثانیه پیش
2791
2779
2792
tele