2777
2789
عنوان

با مامانم بحثم شد

138 بازدید | 5 پست

هفته اینده نامزدی پسرداییمه

داییم میخواست مادرشوهرمم دعوت کنه گفتم نه خونه ما که نیست لازم نیس دعوتش کنی مراسم خودمونیه

دیشب من با شوهرم صحبت میکردیم گفتم اره نامزدیشه ولی مادرت برا عقد دعوت هست شوهرم گفت مادرم همون شب نامزدی میخاد بیاد خونمون گفتم اگر خونمون هست خب میبریمش گفت نه دعوت نیست و فلان

زنگ زدم ب مامانم که بگم مادرشوهرم خونمونه به داییم بگه دعوتش کنه

مامانم گفت اونا که از اول میخواستن دعوت کنن خودت نذاشتی منم ناراحت بودم گفتم اره حالا این دست از سرم برنمیداره میخواد دوباره بیاد خونمون ( ماهی ده روز میاد خونمون و واااقعا دنبال شر میگرده و از همه چیز ایراد میگیره )

داشتم درد و دل میکردم گفتم کاش دست از سرم برمیداشت خسته شدم دیگه واینا

یهو مامانم گفت خب مقصر خودتی اگر خسته‌ای پاشو یه فکری کن(‌ منظورش اینه طلاق بگیر من پارسال قهر رفتم سر دخالت خواهرشوهرم و تصمیم ب جدایی داشتم ولی برگشتم از اون موقع سر هر چیزی میگن باید جدا میشدی)

گفتم واای مامان بسه باشه خداحافظ قطع کردیم

چند دقیقه بعد داداشم زنگ زده که تو بی،عقلی قرار بوده دعوت کنن خودت نذاشتی اخرش دعوا درست میکنی من نمیام واسطه بشم اعصاب همه رو خراب میکنی گفتم داداش مامان این حرف و زده من خداحافظی کردم مشکلی هم با شوهرم ندارم حالا توهم چته مگه چیشده قطع کرد

خیییلی حالم بد شد زنگ زدم مامانم که بگم چرا داداشم دخالت میکنه من با تو حرف زدم گفتم مامان من مشکلی با اینا ندارم مادرشوهرم دنبال شر میگرده منم داشتم درد و دل میکردم باهات میگه تو بداخلاقی بدی که مادرشوهرت اینجوریه باهاش راه بیا(‌ خدا شاهده من همه جوره احترام میذارم ب مادرشوهرم یه کارایی میکنه اگه بخوام بنویسم چندصفحه میره جلو ولی خود مامانم میدونه داشت حرص منو درمیاورد)

گفتم مامان چرا ناحق حرف میزنی تلفن و قطع کردن وسط حرف من

نیم ساعت بعدش پیام داده که خیالت راحت شد با داداشت دعوام شد

منم جواب ندادم

اخه مقصر کیه

خیلی حالم بده ناراحتم

می‌بخشید اما من فک میکنم مقصر خودتی که انتظار داری واسه یه نامزدی کوچیک، مادرشوهر دختر عمه هم دعوت بشه. 

به نظرم دعوت نکردن که نکردن، خب خودت برو، مگه هر جا توی فامیل مراسمی بود باید مادرشوهرت هم باشه. 

می‌بخشید اما من فک میکنم مقصر خودتی که انتظار داری واسه یه نامزدی کوچیک، مادرشوهر دختر عمه هم دعوت ب ...

دقیقا حرف منم همین بود که گفتم دعوتش نکنن بااینکه اخلاق خاصی هم داره دوست نداشتم بیاد

شوهرم میگه هرجا رفتیم مادرم هم باید بیاد داییم هم برا همین میخواست دعوت کنه من گفتم نه

حالا مامانم و داداشم میگن شوهرت دعوا میکنه که تو نذاشتی مادرش دعوت بشه

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

دقیقا حرف منم همین بود که گفتم دعوتش نکنن بااینکه اخلاق خاصی هم داره دوست نداشتم بیادشوهرم میگه هرجا ...

هر چی بیشتر ببری توی فامیل خودت، بیشتر میتونه حرف دربیاره و اذیت کنه. بیشتر میره رو اعصابت. 

کاش با شوهرت حرف بزنی بگی من که نمیتونم به تمام فامیلم بسپرم که واسه مراسم کوچیک و بزرگ مادرشوهرممم دعوت کنن. 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792