2726

خیلی ناراحتم اونقدر که دیشب فقط اشک میریختم .بخدا به هیچکس تا حالا در مورد بچه شون حرفی نزدم ولی همه فامیل حتی فامیل خودم مسخرم میکنن.چندبار جوابشون دادم .دو شب پیش هم دوباره همین جریان پیش اومد و جواب دادم بچه مال منه و منو شوهریم دوست داشتیم دختر داشته باشیم.با لحن توهین امیز جواب داد شتر در خواب بیند پنبه دانه.خیلی اون لحظه از درون دلم شکست ولی به روی خودم نیاوردم و با لبخند جوابشو دادم.بعد از اون روز دیگه تصمیم گرفتم هیچ مهمونی فامیل شوهرم و فامیل خودم شرکت نکنم .اینجوری حداقل باعث ناراحتی خودم و تاثیر روی دخترم نمیشن.الان که دارم این متنو مینویسم اشکم اومده .پیش خدا شکایت همشونو کردم که اینجوری دلمو شکوندن.

وااااااا به اونا چه😕

من یک ملکه هستم👑با کمک این تاپیک آموزنده منم یه ملکه شدم https://www.ninisite.com/discussion/topic/2481309/%d8%aa%d8%ac%d8%b1%d8%a8%db%8c%d8%a7%d8%aa-%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%86%d9%82%d8%af%d8%b1 با تشکر از کاربر دختر گرانبها🙏❤

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

ميدوني چندنفر در آرزوي بچه دارشدن هستن؟!اونايي كه بهت تيكه ميندازن و بايد سوار اتوبوس كرد برد اردو تو مراكز ناباروري و مطب دكترهاي نازايي 

خدايا شكرت كه كارن و به من دادي
2728

😔😔😔چه بی فرهنگ

آموخته ام که نمی شودذات خراب آدم ها را تغییر داد؛رفتار خودم را تغییر می دهم..کسی که ذاتش خراب است خوب بودن و بد بودن برایش مهم نیست تنها دنبال نفع خودش هست...

وا مگه پسر چه تاجی به سر آدم میزنه.جفتش هدیه خداست مهم تربیت بچه اس نه جنسیتش بزار هر چی میخوان بگن مهم خودت و شوهرتی که اون فرشته کوچولو دوست دارین

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

وااای چقد بعضیا نفهمن....خرن ..گاون....بیشعورن....

خدایا میشه دخترم حرف بزنه...نمیدونی...وقتی میبرمش پارک همه بچه ها ماماناشونو صدا میزنن چقد دلم میگیره...نمیدونی چقد دلم میخاد ببرمش خیابون هی بگه اینو میخام اونو میخام...دیگه نمیگم چرا من٬چرا بچه من٬فقط میگم خواااهش میکنم التماس میکنم ..دخترم حرف بزنه .....پی نوشت:دو سالشه.

وای خدا بهشون عقل بده فقط همینو میتونم بگم

وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد...!!!نه جایی بخاطرم تعطیل میشود...!!!نه در اخبار حرفی زده میشود...!!!نه خیابانی بسته میشود...!!!و نه در تقویم خطی به اسمم نوشته میشود...!!!تنها موهای مادرم کمی سپید تر میشود...!!!دخترم تنهاتر...!!!و پدرم کمی شکسته تر...!!!اقواممان چندروز آسوده از کار...!!!دوستانم بعد از خاکسباری موقع خوردن کباب  آرام آرام خنده هایشان شروع میشود...!!!راستی عشق قدیمم را بگو اوهم باخنده هایش در آغوش دیگری،مراازیاد میبرد...!!!من تنها فقط گورکنی را خسته میکنم...!ومداحی که الکی از خوبی های نداشته ام میگوید و اشک تمساح میریزد...!!!و من میمانم و گورستان سرد و تاریک و غم همیشگی ام که همراهم میماند...!!!من میمانمو و خدا،بااحساس خجالتی که ای مهربان چرا همیشه مرا از تو و دینت ترسانده اند...!!!
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730