2726
عنوان

بگین چکارکنم؟؟؟کم اوردم

378 بازدید | 35 پست

یه خواهر کوچیکتر ازخودم دارم که ۱۷سالشه، اما ازنظر عقاید و اینجورمسائل مثل مانیست البته چون سن نوجوانی هست بیشتر مشکلات به خاطراونه سرهمین قضایا خیییلی با مامانم جروبحث میکنند .مامانم خیلی بهش گیر میده البته کارای اون هم درست نیست بعضی اوقات ولی روش برخورد مامانم اشتباهه.از طرف دیگه خواهرم رشته ی هنر دوست داشت ولی بهش اجازه ندادن ومجبورشد رشته انسانی رو انتخاب کنه به خاطرهمین درساش به شدت افت کرد(پدرم به درس خیلی اهمیت میده)همین باعث یک درگیری دیگه بین خواهرم و مامانم شد.پدرم خیلی منطقی تر باهاش برخورد میکنه ولی چون ' درس خیلی براش مهمه همین باعث شد یه فشار عصبی روخواهرم باشه.مادرم هم مدام سرکوفت بهش میزنه و میگه حالا که درس نمیخونی اولین خواستگاری که بیاد عروست میکنم، یا دختری که درس نمیخونه باید بره خونه شوهر و ازین جور حرفا. چند وقت پیش فهمیدیم که بایک پسری در حد پیام رابطه داره مامانم یکم باهاش دعواکرد اما زیاد سخت گیری نکرد چون میگه میترسم اگه خیلی بهش سخت بگیرم از خونه فرارکنه (خواهرم خیلی نترس و بی باکه ) این قضیه تموم شد اما ناگفته نمونه درعین سختگیری و گیر دادن خیلی هواشو دارن. این هاروگفتم تا بتونم موضوع اصلی رو مطرح کنم.امشب یک نفر با آیدی ناشناس بهم پیام داد و به خواهرزاده ام قسمم داد که حرفاشو باورکنم و بهش اعتماد کنم.گفت درمورد فاطمه خواهرت موضوع خیلی مهمی رو باید بگم .اسکرین شات از چت خودش و فاطمه برام فرستاد.، که خواهرم میگفت کارهامون جورشده فقط منتظر بلیطیم تا باافسانه ازینجابریم بعد این اقاپسر تهدیدش کرده بود که به خواهرت میگم و...


بعد گفت قسم بخور که مستقیم باهاش چیزی رو مطرح نکنی اما من اون لحظه انقدر شوکه شدم کع رفتم اتاقش و بهش گفتم چرامیخای اینکارو بکنی و کلی گریه کردم و گفتم اخه مشکلت چیه؟اونم گفت خسته شدم از گیر دادنای مامان ازمنت گذاشتناش ازینکه همش میگه عروست میکنم فکرمیکنم مزاحمم تواین خونه..باهاش حرف زدم و اون گریه کرد بعد قسمش دادم که به فرار دیگه فکرم نکنه..اما من خیلی نگرانم از یه طرف رابطه اش با یه پسر، گفت دو سه باردیدمش که میدونم اگه خانوادم بفهمن وضع ازین بدترمیشه از یه طرف میترسم چون نمیدونم تو سرش چی میگذره جرات ندارم به مامان بابام چیزی بگم چون از عکس العملشون میترسم از یه طرف میترسم یه بلایی سرخودش بیاره....پسره دوباره بهم پیام داد که فاطمه بهش گفته نمیخوام خواهرم برام دلسوزی بکنه. به پسر گفته از وقتی خواهرم  ازقضایا فهمیده دوست ندارم زیاد پیشش باشم نمیدونم چرا



ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

بالاخره خانواده ت باید یه تجدید نظری رو رفتارشون داشته باشن هم پدرو مادرت هم خواهرت به یه مشاور احتیاج دارن 

هرروز که از خواب بیدار میشید اگه دیدید تو ایران اتفاق ناراحت کننده‌ای نیفتاده تعجب نکنید  صفحه رو یه رفرش کنید خودش درست میشه🙄
2728

حتما از روانشناس و مشاور کمک بگیر

چنین مسائلی شوخی نیس

‏200 سال پیش وقتی آمریکایی ها در لجن و کثافت زندگی میکردند ایرانیان مسواک میزدند.200 سال بعد وقتی آمریکایی ها کره ماه را فتح کردند ایرانیان همچنان مسواک میزدند!! آخه بهداشت خیلی مهمه
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730