آخه چرا این پسره رو از شیر نگرفتم.... 😭😉
صبح نگاه کردم دیدم نوشته پروژسترون تو شیردهی توصیه نمیشه. به فکر افتاده بودم سر خود یکی دوتا استفاده کنم 😶
ولی دیدم نه وضع بارداری معلومه، نه اثرش رو این پسرم.
دقیقا روز قبل از اینکه علایم کرونا پیدا کنم به همسرم گفتم به نظرت از فردا - پس فردا شروع کنیم از شیر بگیریمش؟... بعد فرداش که بیدار شدم دیدم صدام بدجور گرفته و ... گفتم حالا تو مریضی کی حال داره...
اون موقع احساس میکردم پسرم خوب آمادگی داره، ولی بعد انگار شروع کرد همه محرومیت های قرنطینه رو با چسبیدن به سینه من جبران کردن 😐
مدتی بود که گاهی با تاب می‌خوابید و شیر نمیخورد، ولی الان بازم تاب رو کنار گذاشته و همش شیر میخواد.
حالا این وسط باید اون بیچاره رو هم از شیر بگیرم.
ای‌وای عزیزم! عزیز دل با دکتر مشورت کنید. زنگ بزنید دکتر، چون باید دارو بگیرید و نباید منتظر علایم بیشتر بیماری باشید. اگر علایم رو بگید و فرض رو بر کرونا بذارن، اگر پی‌سی‌آرتون هم منفی باشه منفی کاذب مفروض میشه و براتون ضدالتهاب و ضدویروس می‌نویسن.
امیدوارم که خیلی سخت نباشه، یعنی به نظرم خیلی وابسته نمیاد. ولی خوب هنوز کسی خونه ما نمیاد و ما هم جایی نمی‌ریم. متاسفانه بچه سرگرمی نداره.
خانوم برادرم وقتی بچه‌ش رو از شیر گرفت، نصفه شبا سخت نمی‌گرفت و گاهی می‌ذاشت بخوره. کم کم خودش دیگه بیدار نشد. اگه اینجوری باشه خیلی خوبه.
والا اصلا دیگه یادم به خودم نیست.همین جور از ضعف و بدن درد به خودم میپیچم و همه کارها با خودم شده. درسته همسرم هم کرونا داره اما باید فکر منم باشه.ازجاش پا نشده. از ساعت ۳ عصر تا حالا سرپا بودم و توی آشپزخونه. تا سوپ درست کردم.آب هویج و آب سیب گرفتم.پارمیدا هم تب کرده. الان همسرم رفت خوابید.من با این حالم تا صبح باید بالای سر پارمیدا باشم.فقط خدا کنه فردا پارمیدا خوب باشه و تب نکنه.خودم به جهنم.
ای جانم... چه وضعیتی. تنهایی خیلی سخته، کسی هم باشه جرات نمی‌کنه بیاد کمک. من خواهرم کرونا گرفت هرروز براش غذا درست کردم و با پیک فرستادم. فامیلی ندارید از نظر فرستادن غذا بهتون کمک کنه؟ یا غذای بیرون‌بر بگیرید و حسابی تا دمای جوشگرمش کنید و بخورید. منم روزای اول که وضعیتم بحرانی بود همسرم تا شب سرکار بود و من با پسرم که شیطون شده باید سر میکردم و غذا هم درست میکردم و سرگیجه و سردرد و بدن‌دردم خیلی بد بود. درک‌تون میکنم. تنهایی انگار سرنوشت ماست و باید قبولش کنیم و باهاش کنار بیاییم.انشالا پارمیدا تبش زود قطع شه و‌خوب شه. فقط یادتون نره زود با دکتر مشورت کنید و اگر لازم بود داروهاتون رو شروع کنید.
تو این روزا آدم میترسه از فامیل هم کمک بخواد. میترسیم از جای دیگر آلوده بشن اما تقصیر بیافته کردن ما که مثلا توی رفت و آمد گرفته اند.🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️از لحاظ جیب هم نمیشه از بیرون غذا بگیریم.کلا قوز بالا قوزی شده
اما حرف شما هم درسته.تنهایی سرنوشت ماست.
شما هم خیلی سختتون بوده.واقعا خدا قوت
عزیزم اینجوری که گفتی خیلی سخته. مامان لیلی راست میگن، اگه میشه از کسی کمک بگیرید. استراحت برات مهمه. اگه نزدیکان پیشنهاد کمک کردن رد نکنید یا یه جوری متوجهشون کنید که چی لازم دارید. آبمیوه و غذا بیارن بذارن پشت در شما برن. بعد شما بردارید.
ما به این کار نیاز پیدا نکردیم، اما خریدهامون رو برادرشوهرم و بابام انجام میدادن. بخشی هم اینترنتی خریدیم.
نه والا بد چیزیه، خیلی مسریه، اصلا اومدن‌شون هم خطرناکه. ولی همین‌کاری که ستاره‌جون گفت براتون بکنن خوبه. که غذا و مایحتاج‌تون رو بذارن پشت در. عزیزم... چه ناراحت شدم با این حال‌تون پارمیداجون هم تب کرده. تبش بهتر نشد؟ شیاف استامینوفن و شربت تو خونه دارید؟
