راستش من به چشم زخم اونطور که تو اعتقاد داری، اعتقاد ندارم.
البته معتقدم چیزی که خوبه رو نباید خییییلی ازش تعریف کرد یا تابلوش کرد، چون خراب میشه (هرچند نباید هم چیزای خوب زندگی رو قایم کرد).
اما به هر حال فکر میکنم اگه چشم هم شده باشه یه علت و راه حل معمولی هم داره. مثلا اگه میگیم یکی چشم خورده دستش شکسته، یه علتی هم داره دیگه. مثلا خورده زمین یا پوکی استخوان داشته... بعد هم باید گچ بگیره. برای اینکه نگرانی از چشم زخم نداشته باشیم هم صدقه میدیم و دعا میکنیم. غیر ازین کاری از دستمون بر نمیاد. بهتره تمرکزمون رو بذاریم رو پیدا کردن راه حل مشکلات.
عزیزم بازم خوبه که تو آشتی قبول میکنه حداقل.
بعضیا که بهشون انتقاد کنی یه حرفایی میزنن بدهکار هم میشی.
پس حالا که اینجوریه سعی کن تا میتونی نذاری عصبانی بشه. اگرم چیزی میگه خوشت نمیاد باهاش بحث نکن. دیگه الان که نمیتونیم شوهرارو تربیت کنیم، مجبوریم قلق‌هاشون رو بشناسیم و جوری رفتار کنیم که دعوا نشه. چاره‌ای غیر ازین نیست.
میدونم همیشه هم عملی نیست البته...
😁😁😁😁😁عزیزمه از طرف من بخورش😄😄😄😍😍😍
دخترم نیم ساعت پیش خوابوندم شیطونه گفت برم سریع حموم و بیام بعد با کلی سلام و صلوات رفتم و ده ثانیه ای ی بار هم سرک میکشیدم ک بیدار نشده باشه و خداروشکر بیدار نشد 😀بعد تازه فهمیدم شیطون نبوده خدا بوده گفته پاشو برو حموم ی ذره روحیت عوض شه من هواشو دارم😃😃😃
آخیییییش تمیز شدما 😌😌😌😌ولی ابروهای پاچه بزیم نمایانتر شد😁😁😁
ولی من خیلی معتقدم چون میدونم حقیقته و فقط روایت یا حدیث نیست و تو قرآن هم اومده
و خیلیا هم دیدم ک بدون هیچ علتی یدفعه بلا سرشون اومده مثلا آخریش تو همین فامیل شوهرم ک تازه باهاشون آشنا شدم ی پسر خیلی خوشگل عکس بچگیاش پروفایل باباشه اینقد ناز بوده شیش سالگیش ی روز میبینن فلج شده و دلیلشو هم نفهمیدن الان نزدیک هیجده نوزده سالشه هنوزم تو شوک بودن وقتی برای ماها تعریف میکردن خب همینم ک اعتقاد دارم بیشتر جذبش میکنم😕ولی دست خودم نیست من اصلا ب دعانویس اعتقاد نداشتم ولی ی مدته میگم برم برای شوهرم دعا بگیرم شاید اخلاقش خوب شد ولی از طرفی چون اعتقاد ندارم میگم جواب نمیده😳😳
قبول کردنش چ فایده داره بیشتر حالت پیچوندن داره ک بااااششه تو راست میگی دیگه بس کن😐
والا باورت میشه خوب و خوشیم یدفعه انگار جنی میشه شروع میکنه ب گیر دادن ب غر زدن بعد مثلا میره دسشویی و میاد نگاش میکنم میبینم قهرم کرده برام😕😕😬😬😬دیگه وقتی میبینم قهر کرده اعصابم میریزه بهم نمیتونم چیزی نگم ولی ن اونجوری ک فکر کنی باهاش کل کل کنم و دعوا رو شدید کنم مثلا میگم چی شده چرا قهر کردی مگه بچه ای اونم هی میگه هیچی نگو اعصاب ندارم حوصله ندارم ولم کن و ازین حرفا
اینقد بدم میاد مرد قهر کنه حالا شوهر خواهرم بدترین دعواها رو با خواهرم میکنه پنج دقه بعد عین خل ها میاد باهاش حرف میزنه دیگه خواهرمم مثل خودش شده باهم قهر نمیکنن اصلا ولی اوضاع زندگیشون داغونه ها😟اینا کلا خونوادگی همینجورن نمیدونم گفتم یا ن مثلا مامانشون با بچه هاش ی ماه دوماه قهر میکنه حرف نمیزنه خواهر برادرا باز همینجور خیلی پر دردسر هستن
واقعا سخته با همچین آدمهایی زندگی کردن😣😣😣
بچه ها حالا فعلا برای آشتی کردنمون ی دعای کوچیک بکنید تا بعد خدا بزرگه😔😔مرسی خواهرای من اگه اینجا رو نداشتم دق میکردم با کی حرف میزدم؟؟؟ بخدا خونوادم اصلا خبر ندارن اینجوریه از بس من بدبخت حفظ ظاهر میکنم. شده خونه بابامینا بودم باهام قهر بوده الکی صدای گوشیمو درآوردم و شروع کردم حرف زدن و احوالپرسی ک نفهمن باهم قهریم😢😳هعییییی خدا دلم بدجور گرفته بچه ها
خوب تو قرآن که فقط یه آیه و ان یکاد درباره چشم اومده. توضیح و تفسیرش نیومده.
من نمیخوام رد کنم، خودم هم همیشه به خدا پناه میبرم ازین چیزا. ولی به نظرم ما باید در حد توان و اختیار خودمون سعیمون رو بکنیم و به خدا توکل کنیم و فکر بقیه‌ش رو نکنیم.
عزیزم من که اگه قابل باشم حتما دعا میکنم. انشالله رابطه‌تون خوبِ خوب بشه. شاید واقعا اعصاب شوهرت از چیزی خورده و باید بهش زمان بدی.
درک میکنم، منم جات بودم به خانواده‌م نمیگفتم 😞 ولی خوب شایدم خیلی پنهان‌کاری کنی درست نباشه.
امیدوارم زود مشکلت حل بشه و شوهرت اخلاقش مثل قبل بشه.
ممنون عزیزم آره دوسه روزه ک بخاطر خونواده لعنتیش اعصابش خرده طبق معمول دوباره دعواشون شده و انداختن گردن این ک بیا حلش کن نمیدونن تو زندگی خودش مونده😏😖ولی قبل ازین چ مشکلی داشته الان ما ده روزه باهم قهریم ی هفته قبلش آشتی بودیم دوباره چندروز قبلش قهر بودیم همشم بخاطر چیزای الکی و پیش پا افتاده😕عمرم داره تلف میشه بخدا
عزیزم ان شاءالله که هرچه زودتر زندگیت روبه راه میشه و همیشه با دل خوش و سلامتی لبخند روی لبت هست.ولی کااااملا موافق تلف شدن عمر در مورد خودم هستم.همسر من که خواب و خوراک و چرخش تو فضای مجازی اش قشششنگ روبه راهه.از بس هم همیشه خونه ام برق میزد و تمیز بوده عادت کرده.دیروز میگم مگه من آدم آهنی ام؟ من با پارمیدا نمیرسم.ازجاروبرقی هم میترسه.بابد یکی باشه بغلش کنه.یا کمک کن یا یه خانم کارگر بگیر کمکم. میگه زر نزن میخوام بخوابم.اااای خواهررر آدم خدا کنه همیشه سایه پدر و مادرش بالای سرش باشه
ما بعد ازینکه بچمون چند ماه چهار دست و پا روی سنگ راه رفت و خزید، بالاخره همت کردیم و داریم قسمتی از خونه رو موکت میکنیم
دیگه گفتیم ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه‌ست. حداقل انقدر رو سنگ زمین نخوره. هنوز مشغول نصب کردنیم. شوهرم گفت خودم نصب میکنم، نصاب نمیخواد، ولی خسته شده.
بچه ها خوبید همگی ....دلم تنگ شده بود براتون ،ببخشید منم نبودم ،راستش یه پروژه خوب گرفته بودم ،مجبور بودم به سختی انجامش بدم ،هرچند فازهای متفاوت داره ،فعلا تاجایی که بتونن جواز بگیرن وانجام دادم ،واقعا سخت بود ،چون می خواستن به فصل خیلی سرد نرسه ویه سری کاراش و انجام بدن ،نتونستم بهتون سر بزنم ،امشب خدا رو شکر شد ،ولی واقعا کار با بچه خیلی سخته ،پیام قبلی ها رو نخوندم اصلا ،فقط همین چندتای همین صفحه رو ،ایشالا که همه چی روبراه باشه رای همتوووون🥰🥰🥰🥰🥰
چقدر خوب ،که موکت کردی ستاره جون ،خصوصا خونه اگه سنگ و سرامیک باشه واقعا سرد میشه و برای بچه مناسب نیست ...قدیما بیخود نبود خونه ی بیشتریا موکت بود ،الانم موکت های خوشگلی تو بازار هست ،هرچند از قیمت ها خبر ندارم😉
