تازه نامزد كردم همسرم از خانواده خوب و اصيلي هستن و همسرم هم خيلي خوب و مهربان و واقعا عاشق منه و واقعا عاشقشم خواهر شوهرم دچار سندروم سكل است 27سالشه اما ظاهرش اينو نشون نميده خيلي به من ابراز محبت ميكنه و به من ميچسبه و قربون صدقه ميره و با همسرم بيرون كه ميريم بهم ميچسبه و دستم رو ميگيره بيرون كه ميريم خيلي هيجان زده ميشه و خيلي صحبت ميكنه يا مثلا تو مغازه ميريم يك چيزي ميخواد كه براش بخرن البته شوهرم خيلي اروم بهش تذكر ميده كه درست نيست مثل كودك ها شيطون هست و شوخي ميكنه نميدونم ميترسم براي زندگيه خصوصي من مشكلي ايجاد بشه سردرگمم ترديد داره منو خفه ميكنه و اشتهام رو از دست دادم و اين فكر داره منو ازار ميده گاهي شيطون ميره تو قالبم و ميگم مثلا اگ نبود خانواده شوهرم هيچ مشكلي نداشتن ولي بعدش از خودم بدم مياد كه اين حرف چيه تو ذهنت مياد شوهرمم دوسش داره و براش احترام قائل هس همه خانوادشون بهش احترام ميزارن ولي شيطنتش خنده هاي زيادش و گاهي رو حرف ميفته دستت رو ميگيره يك هو بهانه خوراكي ميگيره گاهي هم يك گوشه راحت و اروم تو خونه ميشينه اما بيرون به شدت هيجان داره و همش دوست داره با من و شوهرم بيرون بياد من اين افكار باعث شده بهم خوش نگذره كمكم كنيد باهام حرف بزنيد بهم بگيد چيكار كنم از طرفي خيلي شوهرمو دوسش دارم خيلي خيلي خيلي اونم منو دوست داره چيكار كنم توروخدا بهم كمك كنيد .با مشاور ديگ صحبت كردم گفتند كه تازه وارد هسي برات تازه هست بعد ها برات عادي ميشه مثلا خاله خودم دچار معلوليت هست اما چون خالم هست دوسش دارم و باهم خوبيم اما اين چون ازدواجه منو ترسونده كمكم كنيد
شما قبلا هم راجب این موضوع تاپیک زده بودی؟
اون خیلی بی دفاع و معصومه...دلتو بزرگ کن...
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
این مشکلات خیلی جزیین اگه نامزدت بد بود چی ؟مهم نامزدته
چه حرفایی آدم اینجا میشنوه!
رفتار ایشون به شما چه ارتباطی داره?
سخته درک میکنم
عزیزم شما توی هردو.خانواده مشکل بیماری ژنتیکی هست برای بچه دار شدن و این حرفا به مشکل بر نمیخورین؟ البته ببخشید پرسیدما راستش فکرم نگران شد قبل ازدواج مشاوره زژنتیک.هم.رفتین ؟
شاه بخشيده شاه قلي نميبخشه؟؟؟؟مهم خانوادشن كه دوستش دارن نبينم كسي به اين بچه ها چپ نگاه كنه
بهش عادت ميكني عموي شوهرمم هميهجوريه و با پدر شوهرم اينا زتدگي ميكنه منم اوايل حس عجيبي داشتم يه مرد٥٠سالع مثه پسر بچه ها شيطنت ميكرد الان عادت كردم و دوستش دارم
شما هم عروسي كنيد خب كمتر ميبينيش
به این فکر کن که ممکنه هرکسی دچار بیماری بشه چه بسا خود آدم
عزيزم اينجور مريضي ها تشنه محبتن تو هم چون تازه شدي عروس داداشش خوشحالي ميكنه و دوست داره ب قول مشاور بعدها بهت عادت ميكنه تازه خونه خودتونم ك بريد ديگه كمتر ميبينيش،،اينجور افراد زود هم وابسته ب كسي ميشن تو مينه رو بگير نه خيلي خوبي كن نه بدي خوبي زياد باعث ميشه بهت وابسته بشه اونوقته ك بايد بگي چيكار كنم،،الان تو دنبال كار خودت باش عشق ورزيدن ب همسرت،،
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
