اختلاف سلیقه با خانواده

واقعا خسته  شدم نمیدونم مشکل منه یا این همه ادم متظاهر 

البته قطعا اختلاف سلیقه هم هس اما خب اطرافیانم تقریبا وارد بحث میشن که برنده بازی باشن خیلی ناراحت میشن تاییدشون نکنی 

مثلا امشب میگفتن خانم این اقا انقد سنشه و چون سنش بالاس مجبور شده همچین ازدواجی کنه منم گفتم خب تو سن خیلی پایین هم همینه اختلاف سنی زیاد میشه منظورم این بود که نگید سنش بالاس این اتفاقات طبیعیه تو سن پایینم همینه حتی تو سن هایی که رایج تره هم هستن این اختلاف سنی ها کلی بحث که نه تو نمی فهمی اون سنش بالاس نشده ، و اینکه این قانون برای مردا نیس اونا دست رو هرکی بزارن میشه که باز من با اینم مخالفم و صرفا گفتم خب اگرم بشه از نظر من درست نیست اصلا دو ساعت بحث که تک نمی فهمی تهشم ناراحت که چرا رو حرف بزرگترت حرف زدی ما رو کوچیک کردی حالا بماند که هبچ توهینی هم نمی کنم وقتی کشش میدن هم میگم باشه 

اخه من اصلا مایه سرشکستگی نیستم والا اصلا همین برام عجیبه

چرا انقد توقع دارن فقط کورکورانه  تایید بشن

ضمن اینکه من صرفا نظرمو میگم چرا باید انقد توهین کنن؟ مکه اونا نظرشونو میگن من توهین میکنم بهشون؟ اصلا مگه چی گفتم که انقد ناراحت بشن من همینارو گفتم که اینجا نوشتم یعنی این حرفا انقد زشته که بابتش از سر شب تا حالا اونم شب قدر پشت من میزگرد بزارن ؟دلم میخواد موضوع از بیرون ذهن من بررسی بشه بلکه خودمو اصلاح کنم وگرنه که دیگه بمیرمم باهاشون صحبت نمی کنم وقتی قراره این باشه تهش