بچه ها دیروز صبح من امتحان داشتم تو راه بازگشت به خونه نامزدم زنگ زد گفت ک مامانینا میخوان شب بیان خوونتون منم زنگ زد به مادرش و گفتم که شام بیاد (خانواده خونه نبودن جز برادر و پدرم با اینحال بعد تعارف من قبول کردن ک بیان)منم خسسسسته شبو کلا نخوابیده بودم کلی خرید کردم و شام درست کردم اولین بار بود دستپختمو میخوردن مامانش همش ایراد میگرفت سالادد اینام اصلاااا نخورد گفت من یکم وسواسم 😭😭😭😭😭😭عکس غذارم براتون میذارم با کلی ذوق اماده کردم نامزدمم گفت واقعا همه چی عالی بود دستت درد نکنه با وجود خستگیت همچین میزی تدارک دیدی ،بعد مامانش گفت خوبه خوبه خجالتم نمیکشن حیا از بین رفته حاج اقا رو ب پدرم اینو گفت،پدرمم گفت چیزی نگفتن ک خانم،شب با گریه خوابیدم
وا یعنی چه
این چه رفتاریه دیگه؟
عزيزم من باردارم ازنوع پرخطر مادرشوهرم دوروزپيش چنان بلايي سرم اورد كه كارم به بيمارستان كشيد
بهتر ك ايراد كرفت تو هم دفعه اول و اخرت باشه براش چيزي درست ميكني مهمم نامزدت
عقده ايييييييييي😒
ﻋﻜﺲ ﭘﻠﻴﺰ ...
ازاین به بعدبهشون کوفتم نده😏😏
چه بد.مهمون باید اداب مهمانیرو رعایت کنه.دیگه دعوتشون نکن واسه غذا.خودتم یه مدت نرو یا سرسنگین باش.به شوهرتم نگو چیزی.احترام باید بذارن وگرنه سنگ رو سنگ بند نمیشه با این اخلاقشون
عزیزم .....چ مادر وقیحی داره نامزدت .گناه داری .
غذا چی بود ک میگه من وسواسم
چیکار کردین که گفت حیا از،بین رفته😨
مادرشوهر منم اصلا به درد نمیخوره خداروشکر که شوهرم خوبه کاری باهاشون نداره
ﻣﺎﺩﺭﺷﻮﻫﺮﻩ ﺩﻳﮕﻪ ...اﮔﻪ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﺟﺎﻱ ﺗﻌﺠﺐ ﻭﻧﮕﺮاﻧﻲ ﺩاﺷﺖ.
ب مادر شوهرت بگو بذا از راه برسی بعد خودتو نشون بده.
خبیث تریم مادرشوهرام تا عقد صبر میکنن بعدش گودزیلا میشن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
