من وقتی عقد کردم
خیلی یهویی و خیلی بدون مقدمه شد
نپرسید داستانو خیلی طولانیه
هیچ شناختی نداشتیم ازهم
خلاصه ی دوسه روز بعد عقد زنگ زد ک راستی تولدت کیه من یادم باشه
شانس من تولدم ی ده بیس روز قبل عقدمون بود
خواهر کوچیکم هی میگفت بگو مثلا ده روز دیگس
ی کادو بکن ازش
ولی من ترسیدم یادش باشه برا سال های بعد و بفهمه
خلاصه ک گفتم گذشته 😂😂😂😂
ولی الان بعد گذشت 7 یا 8 سال هنوز یادش نیس من تولدم کیه
ای کاش ب حرف ابجیم گوش میکردم
چندبارم ب خودش گفتم کاش یکم تیغت میزدم تو عقد 😂😂😂😂
هی منو برگردونید ب عقب 😂😂😂