منم میخوام بفروشم، خونه باغ بخرم، درحد کوچولو
ولی لعنتی باب میلم پیدا نمیشه
به صرافت افتاده بودم، ۲ ماه پیش که مسکن مهر بخرم و اجاره بدم. اونم نشد. فعلا که موندم.
منم از بی عقلی شوهرم ۴۰ گرم رو زیر ۵ تومن فروختم. الان چشم داره رو خورده ریزه های بقیه، بفروشیم، بخوریم! هر لحظه میگه طلا فلان قدر شد، بقیه رو بفروش!
از این به بعد باید بگم چقدر ضرر کردیم، طلا فروختیم ( البته گیر و گرفتاریمون رو حل کردیم، ولی مردا قدردان که نیستن، آماده خورن، یه پول مفتی یکجا پیدا کرده، تا تموم نشه، ول کن نیست).
غلط کرده، دیگه نمیفروشم، هرجور شده خودش مشکل رو حل کنم. همه رو با یه قرون دوزار جمع کردن و قایمکی خریدم، قایم کردم. غلط کردم نشون دادم.