امروز هم دخترمهم پسرمجفتشونخیلی حالشون خوب بود اصن بدون هیچمشکل ومریضی
ساعت۱۰رفتیمجایی دعوتی خیلی شلوغبود و دونفر هم بودن کمن همیشه ی حسی ازشون میگیرم و یجور خاصی ب نظرم چشمشون شور برای زندگیم بخدا ساعت۱۱اومدیم خونه خیلیییی بی دلیل والکی یدفعه پسرم کتاقبلش کلی بازی میکرد گریه کرد کبدنمخیلییی درد میکنه بردمش اتاق خوابوندمش دخترمم خوابید رفتم اتاق دیدیم پسرم داره هزیون میگه تبش انقدر بالا بود بچم ک بهش دارو دادمشیاف اینا تبش اومدپایینخوابید دخترم با جیغ بلند وگریه بیدارشد هرکار کردمتاالان فقط جیغ میکشید شوهرمنکهش داشت چنددقیقه من سحر کردم بازخودماومدم الان از شدت گریه خوابش برد داره هق هق میزنه
شاید بگید طبیعیه ولی اصن خیلی عجیب ک پسرم بی دلیل اینجوری مریض بشه بدون هیچ علائمی از قبل دخترم این ساعت اینجوری جیغ بکشه شیرم میدادم بهش ارومنمیشد