خانم ها بیاید صادقانه بگید لطفا کیا به خاطر اینکه به قول گفتنی دشمن شاد نشن و حرف اقوام و نداشتن اعتماد بنفس ((شرایط مستقل شدن و جدایی رو دارن هم مالی و سنی و بچه هم ندارن ))اما دارن خودشون رو مجبور میکنن که زندگی نکبتی رو با شوهراشون ادامه میدن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بچه دارم ولی بزرگ یازده سالشه پسر شاغلم اصلا نیازی به این لندهور ندارم تو یه شهر کوچیکم که میتونم با کرایهکم خونه بگیرم ولی نمیدونم حکمت خدا چیه که تو این خونه باید بسوزم بخاطر غمی که باید به مادرم بدم بخاطر نگاه حرف مردم نمیدونم
من صدر جدولم بچه دارم ولی بزرگ یازده سالشه پسر شاغلم اصلا نیازی به این لندهور ندارم تو یه شهر کوچیکم ...
خیلی بده کاش قوی بودم کاش میتونستم ی بار ی تصمیم درست بگیرم تازه به اینم فکر میکنم که بعد از جدایی زندگیم بدتر نشه و هزاران فکر بیخود که نمیتونم تصمیم قاطع بگیرم یا بمونم کلا و ی مقدار خودمم رو تغییر بدم شاید اونم بهتر شه یا تصمیم جدایی قاطعانه بگیرم این دوراهی منو از پا درآورد لعنت به زندگی متاهلی