2777
2789
عنوان

عاقبت همه مرگه پس دل کسیو نشکونیم

180 بازدید | 15 پست

دایی شوهرم ک پارسال باهام بحث کرد و کلی بدوبیراه کف و ی مدت رابطه نداشتیم امروز بخاطر سرطان خونی ک یکماهه گرفته از دنیا رفت🥲💔


کاش آدما قدر زندگیشونو بدونن...

من اهل نفرین نیستم و معتقدم اونی ک ازدنیا میره پاک میره،اما کاش بذر کینه رو تودل کسی بارفتارمون نکاریم ک نتونه فراموش کنه🙃

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

خدا خیر و سعادت ب تو بده ک با دل بزرگت بخشیدی قطعا خداهم تو حسابو کتاب یجور دیگ باهات تا میکنه ...

سلام دعاتون گیراست چون اینجا پر از دلشکسته ی تنهاست 🥲تروخدا دعا کنید تو دل غربت هیچچچچوقت مریض نشم و درد نکشم حااالم خوب باشه(خودم دخترم همسرم)🤲🥺خانواده خوبی ندارم دلسوزم ندارم🥲دعا کنید همسرم عاشقم بشه فرزندان خوبیم داشته باشم😓🙏الهیییی هر کسی دعاهای منو خوندوآمین گفتو برام صلوات فرستاد ان شاالله هرچی تو دلشه برآورده بشه ...آمیییین

دایی شوهرت چرا باید با تو درگیر بشهجریان چی بودچندسالش بود

چهل و خورده سال

سر اینک بچمو از بغلش گرفتم رفتم خونمون چون در خونمونو یادم رفته بود ببندم و میگف تو از قصدی بچتو گرفتی و.... قشغلقی به پاکرد

خدا خیر و سعادت ب تو بده ک با دل بزرگت بخشیدی قطعا خداهم تو حسابو کتاب یجور دیگ باهات تا میکنه ...

عزیزم

انشالله که شایسته باشم و منم بخشیده بشم تو اعمالم

حق الله زیاد ب گردنمه ولی همیشه سعی میکنم دل نشکنم

چهل و خورده سالسر اینک بچمو از بغلش گرفتم رفتم خونمون چون در خونمونو یادم رفته بود ببندم و میگف تو ا ...

قشقرق

 حالا که مُرده ام، فکرم به شدت درگیر چیز هایی شبیه این هاست:چه تعداد از تصمیمات مهم زندگی ام را فقط به این خاطر گرفته بودم تا کسانی که حتی متوجه حضورم نشده بودند درباره ام بد فکر نکنند؛چقدر له له زده بودم برای خوش آمد کسانی که از آنها خوشم نمی آمد فقط چون میترسیدم بیزاری از من مسری باشد و به کل جمعیت سرایت کند؛ و اگر_حقیقت تأسف بار این جاست_همهٔ بخت برگشتگی هایم منحصر به خودم بودند و کسی درگیرشان نمی شد، مشکل چندانی با آن ها نداشتم.فقط بابت این غصه میخورم؛ چرا بیشتر دنیای مان را ندیده بودم؟(هرچه باداباد، استیو تولتز، ترجمه ی پیمان خاکسار) 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792