از روز اول راضی نبود عروسی بگیریم گفت همون جشن عقد کافیه بریم مسافرت کلا از جشن خوشش نمیاد
منم قبول نکردم چون عاشق عروسی هستم
الان هم همه کارهامون کردیم واسه برج ۲تالار رزرو کردیم که گرونترین تالار شهرمون هم هست مادرش تنها ک بودیم گفت من سه ماهه خواسم وسایلای خونه روعوض کنم نتونستیم خدابخیر کنه این تالار چقدر بشه هزینش...
حالا امشب هم شوهرم تو بحثگفت تو عروسی کردی تو پام مجبورم بگیرم من که عروسی نمیخواستم