لعنت به هرچی مادر شوهر عوصیو

اول بگم ک پدرو مادرش فوت شدن و ی برادر داره ک از لحاط ذهتی عقب افتادس و اسایشگاهه

ولی عمع و عمو داره و جالب اینجاس دختر عموش جاریشه ولی ازون سلیطه ها طوری ک یبار مادرشوهرش چیزی گفت زد سرشو شکوند

ولی این دختره ن خیلی مظلومع

اول بگم ک این شوهرش سر ساختمون فوت کرد دیوار ریخت روش

روز مراسم ختمش زنه باردار خواهرشوهرا و مادرشوهرا جلو جم ب این زنه حامله میگفتن میخاسته خرج توعو توله هاتو بده ک رفته کار کنه فوت شده و همش جلو جم میگفتن حالا ماست بخور حالا کیک بخور

این زن ی کلمم جواب نمیداد و ما همه حرصشو میخوردیم

روز اول ک شوهرشو خاک کردن و شب شد یهو سرو صدا از خونشو اومد مام میگفتیم داغ دارن دارن گریه میکنن ولی یهو صدای شیشه اومدو اینااا رفتیم کوچه دیدم دختره حامله با ی روسری دور گردنش پرید تو کوچه

خواهر شوهرا و مادر شوهره برده بودنش تو حموم و با روسری میخواستن خفش کننن

زنگ زدیم پلیس و پلیس اومد صورتجلسه کرد و تعهد دادن ک ادیتش نمیکنت

تمام کارای اداریشو همسایه دیگمون ک فوت شد انجام داد

این داستان قبل کروناس و بعد اون کتک نمیزدن ولی خب روانی دیووتش میکرد

و تو تمام این اتفاقات جاریش شاهد بود بااینکه دختر عمش بود حتا بخدا بچهاشو بغل ننیگرفت

بعد دوسه سال روانی دیوونش میکردن

پسرشو میگرفتن نمیداشتن چند روز ببینه 

بعد ب پسرش میگفتن مامانت فرستادتت اینجا ک بره با فلان مرد

میخاد با فلان مرده ازدواج کنه الان بغلشه

تورو دوستنداره نمیخادت جوری بود این بچه بیچاره دیوونه شده بود و تو کوچه مادرشو میزد با اینه کوچیک بود

و مادرشوهره فقط چون این مظلوم بود و جواب نمیداد اذیتش میکرد جاریش چون سلیطه بود کسی خق نداشت بش چیزی بگه

حالا گذشتو گدشت تا امروز من از بیرون داشتم میومدم

دیدم دره خونه این زنیکه مادرشوهره پره ادمه

بعد زنه ازین پتیاره هاس جوری ک چند وقت پیش میخاست دخترشو طلاق بده اومد پیش واحد روبه روییمون ک ی مرد سن بالاس و دم در بش گفت بیا طلاق دخترمو بگیر بعد منم فضولیم گرفته بود با چشمی میدیم

مرده گفت تو شوهرش دادی از من پرسیدی خوبن ک برا طلاقش اومدی سراغم

بعد زنه به والله علی اگه دروغ بگم رفت تو کوچه داد زد ک فلانی اونجاشو دراورده گفته اگه نیخای دخترتو طلاق بدم باید بهم حال بدی

بخدا مردم ازین مردای خوبه و مت دیدم ک هیچکاری نکرداا

حالا اینو گفتم ک بدونین چرا هیچکی جلو نمیرفت چون بی ابروعه ابرو میبره ادم از ترس ابروش جلو نمیرفت

پره دمه درشون ادم منم فصولیم گل کرد رفتم ببینم چ خبره دیدم این دختره پره دهنو لبش خونه و زنه با دوتا دخترش ریختن سرش یکی از مردا رفت بچه ۳ساله رو از دستشون گرفت با پسرشو ولی کسی جرعت نمیکرد سمت زنه بره

یهو ماشین دختر کوچیکه زنیکه اومد با شوهرش فک کنین شوهر این دخترش یعنی دومادشون با قمه اومده بود میگفت بده سرشو ببرم این ک خونواده نداره کی میخاد یقمو بگیره ک مردا ریختن سرش و رفت

بخدا اگه بگم با دومتر فاصله بچه رو پرت کردن دروغ نگفتم خودشو دختراش عروسه رو با بچه پرت کردن تو خونه و دوتا کتابی بستن ب دره خوتش

منم همونجا زنگ زدم پلیس گفتم اینجوری و امنیت جانی نداره ب دادش برسید