من هنوز نامزدم بعد قرار بوده طبقه بالا مادرشوهرم زندگی کنیم
چون شوهرش فوت کرده وتنهاست منم گفتم عین مادرخودم حواسم بهش هست ، ولی الان مادره پاشو کرده تو یه کفش که الا و بلا باید باهاتون تو یه خونه باشم ، من تنهایی میترسم
منم گفتم بیخیال تا عقد نکردیم جدا شیم ازدواج نمیکنیم من نمیتونم ۳ نفره زندگیمو شروع کنم
شوهر خودم خیلی مستاصل شده مادرش گفته منو نبری باهات تو خونه عاقت میکنم،بعد جالبه ۷ تا بچه دیگه هم داره