چرا یادم نمیره یک ساعته
خونه مادرشوهرمیم شوهرم زنگ زد از یکی من بدم میومد حرف میزد منم داد زدم چرا از همه کسایی که من متنفرم حرف میزنی یه روز خواهرت یه روز دختر خالت یه روز پسرخالت خستم کردی بابا یه آن با نگاه هایه خیره اطرافیان به خودم اومدم اما خودمو نباختم و ادامه دادم جعمش کردم یجورایی