سلام
من رشتم تجربی هست و قصد دارم در آینده جراح بشم انشاالله
اما خانواده ام اصلا بهم امیدواری نمی دن خودتون میدونین که چقدر این رشته سخته و آدم نیاز به دل گرمی داره ولی حتی خانواده ام یه بار در طول مراحل زندگی بهم افتخار نکردن پیش مامانم از اهدافم صحبت میکنم با شوق اما عوض دل گرمی و افتخار پوز خند میزنه و چپ چپ نگاه میکنه من دلم میخواد در آینده موفق و مستقل بشم
ولی حتی مامانم تا به این سن یه بار بهم محبت نکرده امید و انگیزه نداده احساس میکنم افسرده شدم من یه دخترم و تنها امیدم مادرم هست ولی
تا حالا چندین بار باهاش صحبت کردم ولی کلا تو خونه خیلی سرد برخورد میکنه چه با من و داداشم حتی بعضی وقتا پدرم ازش شاکی شده میگه چرا محبت نمیکنی به من و بچه ها ولی باز انگار نه انگار هر چی بهش میگم میزنه تو ذوقم نمیدونم چکار کنم
ببخشید طولانی شد ولی هیچکس به جز شماها رو نداشتم باهاش دردو دل کنم 🥲🥲🥲