از شوهرم ۹ سال کوچکترم.خودم ۳۶ سالمه و بچه نداریم.حدد ۵ ساله که ازدواج کردیم.تا حالا چندبار خواستم جدا بشم.معایبش اینه که بسیار مغروره و کسی رو حرفش نباید حرف بزنه.قوانینی تو خونه میگذاره و من فقط باید گوش کنم وگرنه شدید دعوا داریم .مثلا من اجازه ندارم بعداز غروب آفتاب بیرون از خونه باشم.دو تاسه تا نصفه روز بیشتر نباید برم سر کار.توی حجاب هم خیلی سخت گیره.وسواس نجس وپاکی داره.مهمتر ازهمه وقتی عصبانی میشه داد میزنه و توهین میکنه و بهم حمله میکنه و کتک میزنه.خیلی درونگرا و کم معاشرته.
طوریکه همه این ۵ سال به جز خانواده درجه یک هیچکس ناهار و شام خونه مانیومده.زود جوش میاره و عصبانی میشه. حرف و شادی همسرش خیلی براش مهم نیست .در درجه اول حرف مادرش ورضایت اون براش مهمه. جلوی جمع به صورت خوشایند و حمایتگرانه باهمسرش برخورد نداره.کلا افکار یهمرد قدیمی مال صدسال پیش رونسبت به زن داره.
محاسنش هم اینهاست: بسیار چشم پاکه.بسیا اهل لقمه حلاله. اهل هیچ کار خلاف و مشروب وحتی سیگار نیست.ظاهر خوبی داره.موقعیت شغلی و اجتماعی بسیار عالی داره.خسیس نیست. بالاترین سطح تحصیلات رو داره. به واسطه اون منم تونستم گرین کارت بگیرم. به لحاظ تمکن مالی هم خوبه.