ما کلا دوساله اومدیم این محله چند ماه پیش من دنبال چسب رازی بودمپیدا نمیکردمگفتم بزا برممغازه اون پسره اونو اصن بخدا نمیشناختمم مجبوری رفتم
برگشت بمنگف شما فلان کوچه میشینین😐
من هول هم فقط گفتم بله و اومدم بیرون
بعد امروز رفتم اول گفتم نون دارین ده تا نون گرفتم بعد گفتم قرص دندون درد دارین برگشت گفت اره تو خونمون داریم گفتم نمن فروشی میخاسمممنون
زود گوشیشو برداشت زنگید ب خونه گف قرص داریم اون طرف پشت گوشیم گف اره دوتا دونه
من تو مغازه اش وایسادم رف بیرون اورد برام
بعد گفتم اینم حساب کنین گفت ن اونو نمیخاد و فقط نون و حساب کرد
بنظرررتون چرا اینکار و کرد