دو سال پیش تو عقدمون یه عالمه سکه دادن بهم مادرشوهرم برداشت بعد چند وقت گف برات النگو خریدم عیدی بیارم من ناراحت شدم گفتم ینی چی با شاباش خودم برام عیدی بیاره بعد یه مدت بعد ب شوهرم گفتم ک با شاباش خودم برام عیدی اوردین گف من کارت کشیدم اون چیه پس چند وقت پیش طلام گم شد داشتم میگشتم خونه مادرشوهرمو یهو سکه هامودیدم فهمیدم اوناس چون رو پاکتشون نوشته بود مثلا از طرف فلانی سپردم ب خدا بعد یه ماه پیش باز یه کاری کرد برنجی ک شوهرم خریده بود کلی بهم گف تموم شده الکی بعد دیدم قایم کرده برا خودشون به سرم زد برم یکی دوتا از سکه ها بردارم یکم دلم خنک شه ولی میترسم گناه باشه شما بودین چیکار میکردین