نمیخوام قضاوت کنم زندگی هرکس به خودش مربوطه ولی برام عجیبه چندسال قبل دهه نود همچین چیزای نبود
سال ۹۶ زایمان پسرم هم اتاقیم یه خانم ۳۸ ساله بود ،، ،
از زندگی قبلیش طلاق گرفته بود همسرش سابقش اعتیاد داشته .
از زندگی قبلیش پسر ۱۰ ساله داشت
ازدواج دومش همسرش یه اقا ۲۹ ساله بود
میگفت تولیدی لباس دارم یه خونه زدم به اسمش ماشینمونو عوض کردم گفتم داره سنم میره بالا بزار براش یه بچه بیارم
اقا به نظر دوستش داشت همش یه پولی میداد بدون وقت ملاقات میومد خانمرو ببینه
خانمه خیلی به خودش رسیده بود اصلا مثل بقیه زائو ها نبود رنگ مو ناخن ارایش زیاد
خوش تیپم بود ما هممون ناله میکردیم ناخوش بودیم ولی اون سعی میکرد زود راه بیوفته بخیه هاش جوش بخوره
همش خداروشکر میکرد که طبیعی نیستو گشاد میشی و اینا ..
گفتم پسر بزرگت پیشت نمیمونه گفت نه خودم نخواستم ولی بعضی وقتا میاد دوسه روز میمونه .
قبلا اختلاف سنیو بد میدونستن یا چطور بچشو به اون پدر سپرده چطور دلشون میاد
