من کلا شوهر خیلی بدی دارم خائنه
منم از افسردگی و ناراحتی پرخوری عصبی دارم و خیلی چاق شدم خودم میدونم اما همین ک زندم خیلی هنر کردم
مهمون اومده بود مهمونم کسی بود که ۵ سال بود هم رو ندیده بودیم یهو اومد تو گوشم گفت چقدر چاق شدی منم خندیدم گفتم از شدت خوشی بلند گفت بخاطر خودت میگم مرض میگیری
یهو شوهرم بلند گفت چیه همش تو گوش خانمم مث یه شیطون حرف میزنی لاغر بشه این گوشتای ناز همش ماله خودمه
خانمه ساکت شد چقدر افتخار کردم خیلی خوب منو بلده خیلی خوب بلده خرم کنه خیلی خوشگل نازم رو میکشه حیف که خائنه و نباید خرش بشم